بارش باران بر لباس ممنوع است

شاید روزی کتابی معروف شد به طنزآمیزترین نوشته در تاریخ زبان فارسی؛ کتابی حاصل جمع‌آوری جملات و پاراگراف‌هایی که همه‌ی این سال‌ها در ممیزی پیش از انتشار از کتاب‌ها حذف شده‌اند.

هرچند اعمال‌کنندگان ممیزی معتقدند مسأله‌ی ممیزی و نظارت بر کتاب‌ها براساس مصوبه‌ی شورای عالی انقلاب فرهنگی انجام می‌شود و چارچوب‌های مشخصی  دارد، احتمالاً اگر به دفتر هر کدام از ناشران بخش خصوصی سر بزنید می‌توانند برگه‌های بی‌نام‌ونشان و بدون مهر و سربرگی را نشانتان بدهند که رویش تایپ شده از این پاراگراف تا آن صفحه باید حذف شود و در بسیاری از موارد به عقل جن هم نمی‌رسد که دلیل این حذف چه بوده.

در هشت سال دولت محمود احمدی‌نژاد این ممیزی‌های فراتر از متن و سپیدخوانی کتاب‌ها به اوج خودش رسید. نمونه‌هایی که دیگر نویسنده و ناشر را ناراحت نمی‌کرد، بیشتر خنده‌ی تلخی برایشان می‌آورد و سردرگمشان می‌کرد که باید با این دستگاه عریض‌وطویل چه کنند. مثلاً ناشری که کتابی تاریخی برای دریافت مجوز راهی اداره‌ی ممیزی کرده بود درباره‌ی روایتی که به سیاوش، قهرمان «شاهنامه»، برمی‌گشت با این نمونه از ممیزی روبه‌رو شده بود: «رابطه‌ی سودابه و سیاوش باید تعدیل شود، با توجه به این‌که سودابه مادرناتنی سیاوش است.» یا سر داستانی خارجی که از یک مجموعه حذف شده بود، بعد از پیگیری‌های ناشر این دو مورد اصلاحی اعلام شده بود: «دامپزشک زنی که در این داستان برای وضع‌حمل گاو به طویله می‌رود باید مرد شود.» و «صحنه‌ای که لباس‌های زن در باران خیس شده باید حذف شود، چون بر اثر باران لباس‌ها به تن وی می‌چسبد.»

نمونه‌هایی از این دست کم نیستند، در بسیاری از موارد مخاطبان کتاب و کاربرد آن را هم در نظر نمی‌گیرند و به‌شکلی کاملاً مکانیکی روی برگه‌هایی بی‌نام‌ونشان به ناشر دستور داده می‌شود اگر در پی انتشار اثر است حذفیات را اعمال کند. یکی از نمونه‌های این برخورد در مورد «کتاب کوچه»‌ی احمد شاملو بود که جلد دوازدهمش مدت‌ها گرفتار این ممیزی‌ها مانده بود و حالا بالاخره بعد از سال‌ها به تازگی حرف «چ» این مجموعه منتشر شده. اما آن‌چه این سال‌ها بر سر این مجموعه آمد، مجموعه‌ای که صرفاً فرهنگ است، بیش از هر چیز نشان می‌دهد که مسأله‌ی اعمال ممیزی در اغلب موارد سلیقه‌ای است و از قانون روشنی تبعیت نمی‌کند.

جلد دوازدهم «کتاب کوچه» از  تیرماه ۱۳۹۱ برای گرفتن مجوز معطل مانده بود، اما مسؤولان وقت اداره‌ی کتاب وزارت ارشاد از ناشر خواستند بخش‌هایی از این کتاب جرح و تعدیل شود تا مجوزش را صادر کنند؛ آیدا سرکیسیان و ناشر هم طبیعتاً نمی‌پذیرفتند. در نهایت بعد پیگیری‌های ناشر، وزارت ارشاد گفت اعطای مجوز منوط به نظر کارشناسی فرهنگستان زبان است، اما غلامعلی حداد عادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی، درباره‌ی انتشار آخرین جلد «کتاب کوچه» و ارجاع این کتاب از سوی وزارت ارشاد به فرهنگستان به ایسنا گفته بود: «فرهنگستان وظیفه‌ی ممیزی کتاب را بر عهده ندارد. ما ممکن است کلیاتی درباره‌ی هر فرهنگی بگوییم، اما این را که چه کلماتی بیاید یا نیاید وزارت ارشاد باید بگوید و وظیفه‌ی فرهنگستان نیست. البته اگر وزارت ارشاد از ما همکاری بخواهد، در این‌باره نظر می‌دهیم. در گذشته هم این مشورت‌ها بوده، اما مسؤولیت ممیزی با وزارت ارشاد است.» آن‌طور که پیداست حتی فرهنگستان زبان هم مسأله‌ی فرهنگ بودن این کتاب را در نظر نگرفته بود. نهایتاً اداره‌ی کتاب علی جنتی به این کتاب مجوز انتشار داد، اما ماجرای کلی آثار هنوز حل‌نشده مانده، مثل ترانه‌های فولکلور عامیانه‌ای که مرحوم مرتضی احمدی یک عمر برای حفظ و ثبتشان زحمت کشیده بود و خوانده بودشان و بسیاری‌شان هنوز اجازه‌ی انتشار رسمی ندارند.

اما کتاب‌های تازه:

 

«کابوس سحرگاهی»، فردریک دار، ترجمه‌ی عباس آگاهی، انتشارات جهان کتاب.

مجموعه‌ی «نقاب» انتشارات جهان کتاب آن‌قدر دوام آورد که جای خودش را در کتابفروشی‌ها حسابی باز کرد و تبدیل به یکی از محبوب‌ترین مجموعه‌‌کتاب‌های پلیسی‌ این سال‌ها شد؛ مجموعه‌ای که تمرکزش را غالباً گذاشته روی آثار پلیسی‌نویسان اروپایی چون ژرژ سیمنون، پی‌یر بوالو، و توماس نارسژاک؛ «کابوس سحرگاهی» چهل‌وچهارمین کتاب این مجموعه است. پیش از این در همین مجموعه کتاب‌های «چمن»، «آسانسور» و «مرگی که حرفش را می‌زدی» از این نویسنده منتشر شده بود. این‌بار دار معما را از لحظه‌ای آغاز می‌کند که کهنه‌سربازی سوار یک کامیون می‌شود تا از خط مقدم به پاریس بازگردد؛ در قسمت بار، سه دختر پیشاهنگ هم سوار شده‌اند، کامیون تصادف می‌کند و یکی از دختران پیشاهنگ می‌میرد و کهنه‌سرباز پا به دنیایی می‌گذارد که مرز خیال و واقعیت و کابوس در آن پیدا نیست.

 

«دوشس ملفی»، جان وبستر، ترجمه‌ی ناهید قادری، نشر نی.

مجموعه‌ی نمایشنامه‌های «دور تا دور دنیا»ی نشر نی هم به‌واسطه‌ی مستمر بودنش طی این سال‌ها محبوب شده، نمایشنامه‌هایی از چهار گوشه‌ی دنیا که می‌شود پشت انتخابشان سلیقه‌ای مشخص دید. «دوشس ملفی» جدیدترین عنوان این مجموعه است، یکی از مشهورترین نمایشنامه‌ها در تاریخ درام‌نویسی اروپا و اسکاتلند. فردینان، دوک کلابریا، خواهر بیوه‌اش را از ازدواج مجدد برای تصاحب سهم‌الارث او منع می‌کند اما خواهر در خفا با آنتونیو، پیشکار خود، ازدواج می‌کند. فردینان دستور قتل خواهر را می‌دهد و در پرده‌ی آخر در هر دقیقه تقریباً یک نفر به قتل می‌رسد: پزشکان با زهر و اراذل با خنجر انجام وظیفه می‌‌کنند.

 

«تسخیرشدگان»، آلبر کامو، ترجمه‌ی خشایار دیهیمی، نشر ماهی.

آلبر کامو شیفته‌ی داستایفسکی بود و در یکی از گفت‌وگوهایش درباره‌ی داستایفسکی گفته بود: «او مفهوم تراژدی را دستخوش تحولی کرد که فقط از او برمی‌آمد.» «تسخیرشدگان» هم نمایشنامه‌ای است که کامو بر اساس رمان مشهور داستایفسکی نوشته و حالا برای اولین ‌بار در ایران ترجمه و منتشر شده. انتشار نمایشنامه در ادامه‌ی روند چاپ ترجمه‌ای واحد از مجموعه آثار کامو است که خشایار دیهیمی و نشر ماهی از چند سال پیش شروع کرده‌اند؛ پیش از این رمان‌ «بیگانه»، نمایشنامه‌های «صالحان» و «سوءتفاهم»، و چهار جلد «یادداشت‌ها»ی کامو از این مجموعه منتشر شده بودند.

یک پاسخ ثبت کنید

Your email address will not be published.

مطلب قبلی

معلمانِ بی‌سانتافه، بی‌آنتالیا

مطلب بعدی

دنیاهای موازی کتلت و سیب‌زمینی سرخ‌شده

0 0تومان