Categories: سینما

فکور، شریف و ماندگار

دهه‌ی چهل شمسی سینمای ایران با شکل متفاوتی روبه‌رو شد. تحصیل‌کرده‌های خارج به ایران بازگشتند و در دانشکده‌ی سینما-‌تئاتر و همچنین مدرسه‌ی تلویزیون به تدریس مشغول شدند. آنها خود نیز به ساختن فیلم سینمایی و مستند پرداختند. یکی از آن چهره‌ها آقای خسرو سینایی بود. خدایش رحمت کند که هم معلم سینما بود و هم معلم اخلاق. بعدِ رفتنش شاگردان او به نیکی از او یاد کردند و فقدانش را ضایعه‌ای برای سینما و هنر دانستند.

من او را ابتدا از نامش و از طریق شاگردان شناختم؛ تا اینکه در سال ١٣۵٨ مسئول امور سینمایی کشور شدم. در آن زمان آقایان بهرام ری‌پور و اکبر عالمی مدیران کل معاونت سینمایی بودند که از همان ابتدا در آنجا مانندِ دو دوست مهربان و همراه با من همکاری می‌کردند.

روزی آقای بهرام ری‌پور نزد من آمد و گفت: فیلم «زنده باد» ساخته‌ی «آقای خسرو سینایی» جهت ارسال به فستیوال خارج از کشور آماده است و باید بازبینی و پروانه صادر شود. من به ایشان گفتم مگر فیلمی که آقای سینایی ساخته‌اند نیاز به بازبینی دارد؟ بدون این کارها پروانه‌اش را صادر کنید و حتماً به جشنواره ارسال کنید. این اولین برخوردمان با این هنرمند عزیز بود.

سال‌ها بعد به دلایل مختلف از جمله مراسم ها، رونمایی‌های کتاب و موسیقی و همچنین نمایشگاه نقاشی و نمایشگاه عکس، ارتباط و نزدیکی بیشتر فراهم آمد و ادامه یافت تا به روابط خانوادگی منجر شد.

و این دیدارها ادامه داشت تا اواخر سال ١٣٩٨ که آخرین دیدار ما در منزل آن بزرگوار بود. شبی استثنایی با حضور دو خانواده، من و همسرم و فرزندانم (صالح و سارا) و علی کاظمیان و رابعه فشارکی میهمان ایشان بودیم. سخن از موسیقی بود و تشویق ایشان به رابعه (همسر صالح) که آواز کلاسیک را ادامه دهد؛ حتی قرار شد که ایشان قطعه‌ای هم برایش بنویسند. آقای سینایی چنان شوری پیدا کرده بود که ناخودآگاه میهمانی تبدیل شد به محفلِ موسیقی و بازگویی خاطرات از دوره‌ی تحصیل در خارج به نحو بسیار جذاب و دلنشین. گویی تاریخ شفاهی هنر را می‌شنوی. باز هم این شور ادامه یافت تا جایی که به‌طرف پیانو رفت و شروع به نواختن قطعه‌ای (جاز) کرد. من شاهد بودم که حاضران چگونه به تماشا و شنیدن این قطعه نشسته‌اند. من دیدم که نوه‌ی هجده‌ ماهه‌ام روی مبل نشسته و محو تماشا و شنیدن آهنگ بود.

خسرو سینایی معماری، موسیقی و سینما خوانده بود. کارهایش همه با تأمل و دقت خاصی خلق می‌شد. شعر می‌سرود و نقد شعر می‌کرد. دو کتاب شعر از او منتشر شده است و درباره‌ی هنر سینما و موسیقی سخنان به‌یادماندنی از خود بر جای گذاشت…

فیلم «عروس آتش» یکی از به‌یادماندنی‌ترین آثار سینمای ایران است. او بازیگران هنرمند و ماندگاری به جامعه سینمایی معرفی کرد. مهدی هاشمی را، که هنرمند توانای تئاتر بود، او برای اولین بار به مخاطبان سینما معرفی کرد. و همچنین آقایان مهدی احمدی و حمید فرخ‌نژاد را …

خسرو سینایی تجسم یک هنرمند فکور، شریف و ماندگار در حافظه‌ی هنرمندان، و تاریخ سینمای ایران خواهد ماند.

 

پویا محمدی

Share
Published by
پویا محمدی

Recent Posts

سیمای ناهنجار مرگ

آمارها و مراکز مربوط به ثبت آمار خودکشی متعدد و پراکنده است و به نظر…

2 سال ago

همه‌ی‌بمب‌های‌جهان‌درافغانستان‌منفجرمی‌شود

توي چادري که از گرما تب کرده بود، عهد کرديم که تا قيام قيامت يکديگر…

2 سال ago

دو سیب در تشویش

ریحانه روز دوشنبه در میدان هوایی کابل در خیل جمعیت وحشت‌زده‌ای که به دنبال هواپیماهای…

2 سال ago

آتش در کمان زاگرس

«من لحظه‌ی افتادنش را به چشم دیدم. پاییز بود. چهار روز بود که توی کوه…

2 سال ago

اگر بابک بود

زن انگشتش را می‌گذارد روی کلید آسانسور تا مرد به حوصله یکی‌یکی کیسه‌ها را بیاورد…

2 سال ago

دنیای شگفت‌انگیز نو

این روزها تصاویری از اثر «نمی‌توانی به خودت کمک‌ کنی» از دو هنرمند چینی به…

2 سال ago