مواد لازم برای دمی آسودن در دوزخ

۲۰۱۴ از اول تا آخرش پر بود از آدم‌ربایی، گروگان‌گیری، گردن‌زنی، موشک‌پرانی و خلاصه جنگ و خون. اما مثل همیشه‌‌ی تاریخ، توی حیص‌‌وبیص شرارت‌های بشر، داستان‌ها تخیل، نوشته و چاپ شدند تا کورسوی امید به آدمی همچنان باقی باشد. داستان اگر هم ذاتاً زاده‌ی جنگ باشد، زاینده‌ی صلح است. ۲۰۱۴ آن‌طور که جاستین جردن در مقاله‌ای برای گاردین می‌نویسد سال پرباری بوده و انگار همه‌ی نویسنده‌های مهم کتابی بیرون داده‌اند. او بلافاصله توی پرانتز می‌نویسد: «استفن کینگ دو تا داد.» نگاهی مختصر کنیم به بهترین کتاب‌های داستانی جهان.

***

جایزه‌های معتبر بین‌المللی می‌توانند در انتخاب کتاب‌هایی برای خواندن راهگشا باشند. البته هیچ جایزه‌ای از حب‌وبغض‌های اعضای هیأت داورانش مصون نیست، اما کدام قضاوت انسانی هست؟ به‌هرحال، می‌توان فرض را بر این گذاشت که جایزه‌ها با کمتر بودن همین حب‌وبغض‌هاست که اسمی دست‌وپا می‌کنند و آنهایی که بعد سال‌ها اعتباری به‌هم زده‌اند، لابد کمتر مجال رفیق‌بازی و کینه‌توزی به داورانشان می‌دهند.

 

نوبل

آلفرد نوبل ۱۸۶‌ میلیون دلار از دارایی‌های خود را گذاشت برای کسانی که در حوزه‌های ادبیات، شیمی، فیزیک، صلح، و پزشکی «بیشترین فایده را به بشریت رسانده‌اند». پارسال، جایزه‌ی حدوداً یک‌میلیون دلاری نوبل ادبیات را دادند به پاتریک مودیانو فرانسوی «به‌علت هنر حافظه‌ای که او به‌ واسطه‌اش دست‌نایافتنی‌ترین سرنوشت‌های انسانی را فراخوانده و از زیست‌جهانِ اشغال پرده برداشته.» فهرست نامزدهای هر سال دریافت نوبل ادبیات، ‌به دلایل امنیتی، تا پنجاه سال بعد منتشر نمی‌شود و تا لحظه‌ی تهیه‌ی این گزارش هنوز خبری از نامزدهای سال ۱۹۶۴ هم روی سایت آکادمی محافظه‌کار نوبل نیست؛ ‌یعنی همان سالی که ژان پل سارتر با این استدلال که نوبل بوی خون می‌دهد جایزه را وانکرده پس فرستاد. البته نوبل هیچ‌وقت به سرنوشت نشان شوالیه دچار نشد و با وجود همه‌ی حرف‌وحدیث‌ها هنوز معتبرترین جایزه‌ی ادبی جهان است.

 

پولیتزر

جایزه‌ای به‌یاد جوزف پولیتزر و به مبلغ ده‌هزار دلار که دانشگاه کلمبیا هر سال به نویسنده‌ای امریکایی برای نوشتن داستان‌هایی متمایز ترجیحاً‌ درباره‌ی زندگی امریکایی می‌دهد. این جایزه در سالی که گذشت رسید به دونا تارت برای «سهره‌ی طلایی»، رمانی درباره‌ی بلوغ با نثری زیبا و شخصیت‌هایی بدیع؛ داستان پسری غمگین که گرفتار نقاشیِ معروفی است که زوال نمی‌یابد. دیگر فینالیست‌های این جایزه عبارت بودند از «پسر» نوشته‌ی «فیلیپ مِیِر» و «زنی که روحش را گم کرد» اثر «باب شاکوکیس».

 

پن فاکنر

به یاد ویلیام فاکنر، جایزه‌ی پانزده‌هزاردلاری «پن» که هرساله به بهترین اثر داستانی ادبیات امریکا اعطا می‌شود، در ۲۰۱۴ به کارن جوی فولر برای «همه‌ی ما کاملاً کنار خودمان هستیم» رسید. به اعتقاد هیأت داوران این جایزه، فولر معنای تازه‌ای داده به این قاعده‌ی کلی که «هر خانواده‌ی ناشادی به سبک خود ناشاد است». راوی بیست‌دوساله‌ی این رمان، رزماری کوک، ظاهراً‌ از خانواده‌ا‌ی معمولی می‌آید؛ پدر و مادری دانشمند و سه بچه. با رعایت نصیحت همیشگی پدرش «از روی شروع بپر و از وسط شروع کن»، رزماری داستان را از جایی شروع می‌کند که غم از دست دادن خواهرش، فرن، شکافی در خانواده ایجاد کرده. رزماری را تازگی در محوطه‌ی دانشگاه دستگیر کرده‌اند، اف‌بی‌آی دنبال برادر فراری اوست و خانواده از پنج‌سالگی رزماری، یعنی وقتی فرن گم شد، هیچ‌وقت سمت این موضوع نرفته. یک‌چهارم از کتاب می‌گذرد که رزماری حقیقت عجیبی را رو می‌کند؛ فرن یک شامپانزه است. دیگر نامزدهای این جایزه دانیل آلارکون برای «شب در دایره‌‌ها راه می‌رویم»، پرسیوال اورت برای «پرسیوال اورت نوشته‌ی ویرجیل راسل»، جوآن سیلبر برای «احمق‌ها»، و والری تروبلاد برای «گروه تجسس؛ داستان‌های امداد» بودند که هریک برای حضور در جمع فینالیست‌ها مبلغ پنج‌هزار دلار جایزه‌ی نقدی دریافت کردند.

 

ادگارز

به یاد ادگار آلن پو، جایزه‌ی ادگارز را انجمن نیویورکی نویسندگان داستان‌های معمایی و جنایی به نویسندگان این ژانرها می‌دهد. جایزه‌ی بهترین رمان ۲۰۱۴ را ویلیام کنت‌کروگر امریکایی برای کتاب «فضل مبتذل» گرفت؛ نامزدهایی که در رقابت با «فضل مبتذل» کم آوردند اینها بودند: «پرونده‌ی ساندرینِ» توماس کوک، «آدم‌ها»ی مت هیگ، «نور چطور تو می‌آیدِ» لوییس پنی، «ایستاده در گور مردی دیگرِ» یان رانکین و «تا برسد خانه»‌ی لوری روی.

 

فرانتس کافکا

به یاد کافکا و با حمایت شهرداری پراگ و انجمن فرانتس کافکا، ده‌هزار دلار، یک دیپلم افتخار و یک مجسمه‌ی برنزی امسال اهدا شد به نویسنده‌ی چینی، یان لیانک. این جایزه بخشی از اعتبارش را مدیون آکادمی نوبل است، چون الفریده یلینک و هارولد پینتر همان سالی نوبل گرفتند که کافکا برده بودند. جایزه‌ی کافکا اول‌بار در ۲۰۰۱ به فیلیپ راث اهدا شد و هاروکی موراکامی هم طعم آن را در ۲۰۰۶ چشید.

 

جایزه‌ی بین‌المللی داستان عربی

پنجاه‌هزار دلارِ نفر اول رسید به احمد سعداوی برای «فرنکنشتاین در بغداد». اگر به مبلغ جایزه باشد، کتابی که جایزه گرفته باید خیلی بهتر از برندگان پولیتزر و پن فاکنر باشد. قضاوتش کار ما نیست، کار چندزبانه‌هاست.

 

مدال نجیب محفوظ

فقط همین مدال، به یاد نویسنده‌ی «کوچه‌های مدق»، امسال رسید به حمور زیاده‌ی سودانی برای «شوق یک درویش». نه به آن شوری شور و …

 

من‌بوکر

قبلاً‌ به‌علت حمایت مالی شرکت مک‌کانل به بوکر مک‌کانل معروف بود و تا ۲۰۱۳ به نویسنده‌های اهل بریتانیا و کشورهای سابقاً‌ مستعمره‌ی آن می‌رسید. بعد قرار شد هر نویسنده‌ای که کتابش به زبان انگلیسی و در انگلستان منتشر شده واجد شرایط باشد. اما بوکر ۲۰۱۴ هم رسید به ریچارد فلنگان استرالیایی برای «جاده‌ی باریک به شمال دور» تا امریکایی‌ها در اولین سالی که بازی‌شان دادند نخودی باشند. هیلاری مانتل دوبار، سال‌های ۲۰۰۹ و ۲۰۱۲، هوارد جاکوبسن در ۲۰۱۰، جولین بارنز در ۲۰۱۱، و النور کاتون در ۲۰۱۳ در پنج سال گذشته این جایزه را به خانه برده‌اند.

 

جایزه‌ی اورول

این جایزه‌ی انگلیسی‌ها به یاد جرج اورول به نامزدی می‌رسد که بهتر از بقیه، چنان‌که خود اورول آرزو داشت، نوشته‌ی سیاسی را به هنر تبدیل کرده باشد. سال گذشته رسید به آلن جانسون برای «این پسر؛ خاطراتی از یک کودکی». حاشیه‌ی خاصی نداشت.

 

گنکور

با حمایت آکادمی گنکور و با برندگان پیشینی چون مارسل پروست، رومن گاری (دو بار، دومی با نام مستعار امیل آژار که آکادمی نمی‌دانست همان جناب گاری است)، سیمون دوبوار و مارگارت دوراس، امسال رسید به لیدی سالوایر برای رمان «گریه نه». جایزه چکی به مبلغ ۱۰ یورو بود پولی که حتی نصف قیمت کتاب دویست‌وهشتاد صفحه‌ای برنده هم نمی‌شد. اما اعتبار گنکور خیلی بیشتر از اینها برای سالوایر سود خواهد داشت. طرفه اینکه، مودیانو این نوبل فرانسوی‌ها را سی‌واندی سال پیش در ۱۹۷۸ گرفته بود.

 

استرگا

مهم‌ترین جایزه‌ی ادبی ایتالیا، با حمایت مالی کمپانی نوشیدنی‌های استرگا و اخیراً تله‌کام ایتالیا و با برندگان پیشینی چون دینو بوتزاتی و امبرتو اکو و هیأت داورانی چهارصدنفره، امسال رسید به فرانچسکو پیکولو برای اتوبیوگرافی «کاش مثل همه بودم».

***

اما جدا از جوایز ادبی نهادهای مختلف، فهرست‌هایی هم هر سال تحت عنوان بهترین‌ها اعلام می‌شوند که بعضی شاید اهمیتشان کم‌تر از این جوایز نباشد. از معمولاً ده‌تای اول این فهرست‌ها همان چند‌تای اول را ببینیم.

هفته‌نامه‌ی تایم: اول «جای مخفی» اثر تانا فرنچ،‌ دوم «ساعت‌های استخوانی» نوشته‌ی دیوید میچل و سوم «منطقه‌ی جالب» از مارتین امیس.

روزنامه‌ی نیویورک‌تایمز [در رده‌ی پرفروش‌ها]: «کوهستان خاکستری» از جان گریشام، «دختر گمشده» نوشته‌ی گلیلن فلین، «همه‌ی نوری که نمی‌توانیم ببینیم» اثر آنتونی دوئر، «امید به مردن» از جیمز پترسون، «فرار» از دیوید بالداچی، «زندگی دوباره» از استفن کینگ و «اتاق سوزان» از «دیوید کانلی» در این شب کریسمسی در صدر پرفروش‌ها هستند اما از بین همه‌ی این‌ها فقط «دختر گمشده» ۱۸۰ هفته‌ توی پانزده‌تای اول جا داشت؛ داستانی که دیوید فینچر فیلمش کرد و حالا در سینما هم جزو پرفروش‌هاست.

روزنامه‌ی گاردین: در مقاله‌ی جاستین جردن صرفاً به نوشتن یکی دو خطی راجع به بهترین کتاب‌های سال از دید نگارنده بسنده شده و خبری از ترتیب رتبه نیست. ظاهراً‌ او «ساعت‌های استخوانی» و «چطور هر دو باشیم» را کمی موفق‌تر از بقیه می‌داند. دومی رمانی است در دو بخش که خواننده مختار است هر کدام را که خواست اول بخواند؛ نامزد من‌بوکر بود و برای اصالت و ابتکارش جایزه‌ی نوپای گلداسمیت را دادند به نویسنده‌اش الی اسمیت. تشابه اسمی جایزه و برنده‌اش صرفاً تصادفی است.

بعضی از دیگر کتاب‌هایی که جردن از آنها نام می‌برد بعد از حذف تکراری‌ها عبارتند از «قانون بچه‌ها»ی یان مک‌اوان، «مهمان‌های پولی» سارا واترز، «جزیره‌ی پسربچگی» کارل اوه نویسگور، «نسیان» پیتر کری، «طرح»ِ راشل کاسک،‌ «نورا وبسترِ» کالم تویبین، «لیلا»ی مریلین رابینسون، «بگذار با تو صادق باشمِ» ریچارد فورد، «کوسه»ی ویل سلف، «جی» از هوارد جاکوبسن، «لب‌هایشان از شرارت حرف می‌زند» الن وارنر و «ترور مارگارت تاچر» هیلاری مانتل.

جردن می‌نویسد در سالی که گذشت النا فرانته هم به کانون توجهات نزدیک‌تر شد. سومین رمان ناپلی این نویسنده با نام «آنها که می‌روند و آنها که می‌مانند» درآمد اما هنوز کسی نمی‌داند این النا فرانته کی هست.

در مقاله‌ی دیگری به قلم ویو گراسکوپ، می‌خوانیم امسال کتاب‌هایی موفق شده‌اند فاصله‌ی بین ادبی‌ها و بفروش‌ها را پر کنند. «مهمان‌های پولی»، «دختر تاکسی‌درمیست» کیت ماس، و «ما»ی دیوید نیکولز از این جمله‌اند. «قدری بخت» از جین اسمایلی و «کارآموز معمار» از الیک شفق ترک‌تبار دو کتاب موفق دیگرند. اما گراسکوپ می‌گوید «مینیاتوریست» جسی برتون شایسته‌ی انتخاب شدن به‌عنوان کتاب سال از سوی مردم انگلیس بوده؛ رمانی که بی‌نقص نیست اما موفقیتش هشداری است برای صنعت چاپ و روزنه‌ی امیدی برای نویسندگان جوان. این کتاب داستان عروسی است در آمستردام قرن هفدهم که خانه‌ای عروسکی هدیه می‌گیرد درست مثل خانه‌ی خودش.

هفته‌نامه‌ی پابلیشرز ویکلی: منتقدان هفته‌نامه‌ی تخصصی‌تر «پابلیشرز ویکلی»، که در سال روی بیش از ۹ ‌هزار اثر در حوزه‌های مختلف نقد منتشر می‌کند، پنج تای اول داستان سال را به این قرار انتخاب کرده‌اند: «آنها که می‌روند و آنها که می‌مانند»، «تاریخچه‌ی مختصر هفت قتل» از مارلون جیمز، «نمایشگاه اجساد»ِ حسن بلاسم، «پوست درخت» لوری مور و «سگ» اثر جوزف اونیل. از بین نویسندگان این آثار تصویر مارلون جیمز روی جلد این هفته‌نامه رفته.

روزنامه‌ی دیلی‌تلگراف: توی غیرتکراری‌های فهرست تلگراف «دخترها چیزی نیمه‌شکل‌یافته هستند» از ایمر مک‌براید ایرلندی، «نتوانم و نخواهم» لیدیا دیویس (برای خواندن قصه‌ای از او نگاه کنید به شماره‌ی نوزدهم ماهنامه‌ی شبکه آفتاب) و «دهم دسامبر» جورج ساندرس به چشم می‌خورد.

بارنز اند نوبل: پنج کتاب پرفروش بزرگ‌ترین خرده‌فروش کتاب امریکا اینها هستند:‌ »کوه خاکستری»، «امید به مردن»، «همه‌ی نوری که نمی‌توانیم ببینیم»، «زندگی دوباره» و «فرار». «اتاق سوزان» در رده‌ی نهم این فهرست است؛ فهرستی که خیلی شبیه پرفروش‌های نیویورک‌تایمز از آب در آمده.

روزنامه‌ی واشنگتن پست: اولین کتاب‌ داستانی که به فهرست‌ ده کتاب برتر سال واشنگتن پست راه جست «تاریخچه‌ی مختصر هفت قتل» بود و باقی به این قرارند: «نهر چهارم جولای» از اسمیت هندرسون، «جاده‌ی باریک به شمال دور»، «مهمان‌های پولی» و «ایستگاه یازده» از امیلی سنت‌جان ماندل.

هفته‌نامه‌‌ی نیویورکر: این هفته‌نامه از نویسندگان خود خواسته بهترین کتاب‌هایی را که ۲۰۱۴ خوانده‌اند با مخاطبانشان به اشتراک بگذارند. برای همین بعضی از کتاب‌های قدیمی‌تری هم نام برده‌اند. اما کتاب‌های توصیه‌شده بعد از حذف قدیمی‌ها و تکراری‌ها به این قرارند: «از نظر آنچه می‌دانیم» از زیا حیدر رحمان، «تسوکورو تازاکی بی‌رنگ و سال‌های زیارتش» از هاروکی موراکامی و «کتاب چیزهای عجیب‌وغریب» از مایکل فیبر.

وبسایت گودریدز (Goodreads): عامه‌پسندهای جهان داستان را باید در این شبکه‌ی اجتماعی مخصوص کتاب‌خوان‌ها پیدا کرد که صاحبش آمازون است و بیش از بیست ‌میلیون (رقمی نزدیک به جمعیت استرالیا) کاربر دارد. گودریدز از کاربرانش خواسته برای انتخاب بهترین کتاب‌ها در ژانرهای مختلف رأی بدهند. در بخش داستان، جمعاً ۲۳۴ هزار و ۸۵۸ نفر شرکت کردند و ماحصلش این بوده: «خط زمین» از رین‌بو رووِل با ۴۶ هزار و ۱۵۴ رأی اول، «دروغ‌های کوچک بزرگ» لیان موریارتی با ۳۲ هزار و ۸۵۳ رأی دوم و «زندگی داستان‌شده‌ی اِی. جِی. فیکری» از گابریل زِوین با نوزده هزار و ۸۱۸ رأی سوم.

یک پاسخ ثبت کنید

Your email address will not be published.

مطلب قبلی

زنی که جنگلی را نجات داد

مطلب بعدی

شنگول و بی پول

0 0تومان