Categories: فرهنگ و هنر

مورد عجیب پسر شوالیه

در عکسی از یک کلاس درس با پس‌زمینه‌ی تخته‌سیاه، بسته‌ای دارد ردوبدل می‌شود. معلوم نیست حافظ ناظری دارد بسته را به آدمی که سمت چپ تصویر ایستاده، محمد حافظی (که حالا استادیار فیزیک دانشگاه مریلند است)، می‌دهد یا از او می‌گیرد. پشت حافظ، پدرش شهرام ناظری دارد با لبخند صحنه را نگاه می‌کند. حافظ ناظری امروز (دوشنبه) این عکس را در صفحه‌ی فیس‌بوکش گذاشت و نوشت «دریافت نشان لیاقت از دانشگاه معتبر هاروارد به همراه پدر بزرگوارم که در این چند روز بسیار شرمنده‌ی ایشان هم شدم.» آیا دانشگاه هاروارد به حافظ ناظری نشان لیاقت داده؟
عکس عجیبی است. انگار پنج دقیقه مانده به زنگ استراحت دانشجویان استاد تصمیم گرفته بدون هیچ مقدمه و مراسم و اعلام قبلی، به یک نفر نشان لیاقت دانشگاه را اعطا کند. تخته را پاک می‌کند، کت گچی‌اش را می‌تکاند، و از روی دفتر اسامی، اسم حافظ ناظری را صدا می‌زند. از توی کیفش نشان لیاقت را درمی‌آورد، خاک رویش را می‌تکاند، و جلوی حافظ می‌گیرد. حافظ هم پدرش را که در راهرو منتظر است صدا می‌کند و شهرام ناظری وارد می‌شود تا شاهد افتخارآفرینی فرزندش باشد.
در سایت این دانشگاه هیچ اشاره‌ای به خبر نشده. این مراسم اهدای نشان لیاقت نیست. واقعیت این است که این یک کلاس درس در سال ۲۰۰۵ است و محمد حافظی که آن‌زمان دانشجوی دانشگاه هاروارد بوده، به نمایندگی از صرفاً دانشجویان ایرانی همان یک کلاس، به پدر و پسر، تقدیرنامه داده؛ بعد هم شهرام ناظری در این جلسه سخنرانی کرده. ماجرا وقتی بامزه می‌شود که بفهمیم دانشگاه هاروارد اصلاً چیزی به اسم نشان لیاقت ندارد که آن را به کسی اعطا کند یا نکند ــ آیا این رؤیایی است که حافظ در سر می‌پروراند، شبیه رؤیای دریافت جایزه‌ی گرمی؟
این عکس یک روز بعد از این‌که نامزدهای جوایز گرمی معرفی شدند و اسمی از حافظ ناظری و آلبومش، «بُعد یازدهم»، میان آن‌ها نبود، منتشر شد، عکسی که حدود نُه سال منتظر ماند تا در چنین روزی از صندوقچه بیرون بیاید و همراه توضیحی عجیب منتشر شود. آیا حافظ ناظری با این کار می‌خواست بگوید گرمی لیاقت من را نداشت اما دانشگاه هاروارد خوب قدرم را دانست؟ دیروز در صفحه‌ی فیس‌بوکش نوشته بود: «امروز یک احساسی درونم مُرد. تا اون‌جا که به موسیقی و رأی هنرمندان مربوط بود با افتخار و بالاترین تعداد در هفت شاخه یکه‌تاز بودیم، ولی اون‌جایی که سیاست وسط آمد همه رو به‌عنوان یک ایرانی باختیم. واقعأ متأسفم و بسیار بسیار شرمنده‌ی این‌همه عشق، محبت واعتقاد شما عزیزانم شدم.» دیروز احساسی در او مرد و امروز احساسی در او زنده شد. او به این باور رسیده بوده که هیچ‌ موسیقی‌دانی در جهان لایق‌تر از خودش برای دریافت جایزه نیست و امسال هرکس جز حافظ برنده‌ی جایزه شود، نان سیاسی‌کاری دست‌اندرکاران گرمی را خورده. حافظ چند ماه قبل پیش‌بینی کرده بود که نامزد گرمی خواهد شد و حتی گفته بود رئیس آکادمی گرمی در پی اضافه کردن بخش جدید یا سبک جدیدی در گرمی هستند که بتوانند اثر حافظ ناظری را در آن جای دهند. حالا دیوید فراست تولیدکننده‌ی این آلبوم برای آلبوم دیگری نامزد گرمی شده و چیزی دست حافظ را نگرفته.
در روزهایی که نشان‌های هنری بیش از پیش لعن و نفرین می‌شوند و هنرمندان برای گرفتن یا نگرفتن این نشان‌ها دودل هستند و رئیس انجمن سینمای دفاع مقدس به شجریان نامه می‌نویسد و به او می‌گوید تو هم مثل علیزاده نشان شوالیه‌ات را پس بده،‌ به‌نظر می‌رسد حافظ ناظری قانع نیست و حتا انتشار یک آلبوم موفق هم راضی‌اش نمی‌کند. دارد به هر دری می‌زند تا خود را بالاتر بکشد؟ یک‌ روز برای برگزارکنندگان گرمی اظهار تأسف می‌کند و روز دیگر با هشتگ‌های Happiness، Smile، Hope، و HarvardUniversity، گرفتن نشانی را که هیچ‌گاه دریافت نکرده جشن می‌گیرد. نشان‌ها به بعضی که نمی‌خواهندش داده می‌شوند و بعضی که با همه‌ی وجود نشان می‌خواهند بی‌نصیب می‌مانند. آدم یاد شعر سعدی می‌افتد که: «هرکس که بدو رای خریدارم نیست/ هرکس که خریدار بدو رایم نیست».

پویا محمدی

View Comments

  • بیچاره پدرش ... ! فقط افسوس برای اوست و بس ! هر پدر و مادری آرزوی موفقیت و سرافرازی فرزندش رو داره، بعد ایشون ... اینجوری ... از پسر از روز اول هم در هرکاری " نه " بود ! از زمان نوجوانی که در کلاسهای تئوری موسیقی کامکار بودددددد تا همین الان ... !
    بیچاره پدرش ...

  • خيلي عجيبه كه اين آدم با موقعيتي كه داره يه همچين دروغي رو بگه !!!
    به هر صورت نوشته شما هم منطقي و مستدل ه . اميدوارم اشتباه كرده باشيد و اين يه دروغ شاخ دار نباشه .

  • این نوشته جداً خوندنی بود اما لطفا اون آخر جای سعدی رو با ابوسعید ابوالخیر عوض کنید. این شعری که نوشنید مالِ ابوسعیده، از قضا فرهاد مهراد هم خوندتش :)

  • دوست عزیز بهتر است قبل ازین‌که متن رو بنویسی و دست به تمسخر بزنی یکمی دقت کنی. اولا که نگفته نشان لیاقت از هارواد گفته از انجمن دانشجویان ایرانی دانشگاه هارواد گرفته. انجمن ایرانیان دانشگاه هارواد به طور رسمی چیزی نیست که تو بتونی تو سایت دانشگاه هاروارد پیدایش کنی. در ضمن اصلا هم چیز بدی نیست این. شاید دهن پر کن نباشه و تو حال نکنی ولی به نظر خودت جایزه گرفتن از انجمن دانشجویان ایرانی یک دانشگاه خیلی گنده که پره از آدم‌های خلاق و خوش فکر خوشایند تره یا تعریف هوشنگ کامکار خرفت؟ رفتار طبیعیه که بعد از نگرفتن جایزه‌ای دهن پر کن که دست کم توی فکر خودت گرفتنش نیازمند شرایطی فراتر از خود اثر هنری است، حرف از گرفتن جایزه از دست آدم‌هایی بزنی که به نظرت فقط به خود اثر فکر می‌کنند نه چیز دیگر (به غیر از احساسات وطن پرستی‌شان). بدیهی است که حافظ ناظری از نظر اجتماعی خام تر از توست. آفرین به تو که مواظبی سوتی ندهی. آفرین به تو که بلدی بسیار تظاهر کنی. آفرین به تو که بلدی کم‌سوادی رو با جمله‌های زیبا بپوشونی و طرفدار جمع کنی. یکی بلد نیست. سوتی می دهد. عکس جفنگ می‌اندازد برای کاور آلبومش. توهم برش می‌دارد. اصلا خودشیفته است، تمام این‌ها هرچه هم که باشد به تو ربطی ندارد. تو نمی‌توانی این‌ها رو نقد کنی. طرف تو ادعایی درین باره نکرده،تنها چیزی که می‌توانی بهش نقد وارد کنی موسیقی اوست. کاری که پخش کرده. عزیز من بهتر بدونی که در بیش‌ترین مواقع آدم‌ها نمی‌توانند در همه‌ی ابعاد عالی باشند، حتی نمی‌توانند متوسط باشند. تو نمی توانی از یک فیزکدان انتظار رفتار فیس‌بوک باز حرفه‌ای رو داشته باشی. یه محقق تمام زندگی و روز و شبش در تحقیقش می‌گذرد. خیلی از ابعاد دیگرش رشد نکرده. اصولا نمی‌تواند رشد کند. اگر قرار باشد کاری درجایی انجام دهی که مهم باشد حتما از جاهای دیگر زده‌ای. ببخشید آدم‌های کاردرست به اندازه‌ی روشن‌فکرای درپیت بلد نیستن هم عکس خوب بگیرن، هم پست خوب بذارن تو فیس‌بوک هم وبلاگ داشته باشند هم موسیقی خوب گوش دهند هم بتوانند هرچیزی را نقد کنند و هم ... دقیقا این کار کار آدمای درپیتیه که تو هیچی، هیچی نشدن.

  • نه بابا آقا امیر؟ خیلی زرنگی. بعد نوشتن این یادداشت حضرتتون برداشته ادیت کرده پست رو. ولی هنوز اون پست اولیه هست همونجا. نوشته نشان لیاقت از دانشگاه هاروارد و بعد که دیده گندش دراومده نوشته انجمن دانشجویان ایرانی. که همون هم دروغه. به هر ضرب و زوری هست یه جایزه از دست این بچه ها کشیده بیرون. تازه اونم چه سالی؟ 2005. و اگه تازه همچین جایزه ای و همچین نشانی بچه های یه کلاس بهش می دادن چه افتخاری داشت مگه؟ هیچی. این بعد از دروغش درباره ی نامزد هفت رشته ی گرمیه. اونو چی میگی؟ این ننه من غریبم بازیها رو درنیارید. فکر کنید هر دروغی ببافید دستتون رو نمی شه. الان زمان اوستا وزوزک نیست. مردم چارتا کلیک می کنن و مو رو از ماست میکشن بیرون. برو به جای این لغزهایی که اینجا می خونی دوزار عقل تو کله ی استادت فرو کن. تازه اگه خودت داشته باشی.

  • اینقدر بیکارین که شروع کردین به نقد وتحلیل عکس؟ من که از این نقد خوشم نیومد.البته اگر بشه گفت نقد. مطمئنم این عکسو سال 2005 سیاوش با موبایل های قدیمی گرفته همون موقعی که کنسرت راه مولانا تو امریکا داشتن. شما لطفا توهم نزن.

  • در روزهایی که نشان‌های هنری بیش از پیش لعن و نفرین می‌شوند و هنرمندان برای گرفتن یا نگرفتن این نشان‌ها دودل هستند?

    خوبی عمو جون جایزه هنری چرا باید لعن و نفرین بشه؟

    اصلا" فلسفه جایزه چیست ؟ شجریان چرا باید جایزه اش را پس بدهد ؟ کی تا بحال جایزه پس داده؟
    اینهایی که این همه زحمت کشیده اند برای موسیقی مملکت چه بدهکاری به شما دارند ؟
    حالا یک اقتصاد دان چپی برای اعتراض به سیاستهای
    فرانسه جایزه قبول نکرده به ما چه ؟ ما چراجوگیر هستیم

Share
Published by
پویا محمدی

Recent Posts

سیمای ناهنجار مرگ

آمارها و مراکز مربوط به ثبت آمار خودکشی متعدد و پراکنده است و به نظر…

2 سال ago

همه‌ی‌بمب‌های‌جهان‌درافغانستان‌منفجرمی‌شود

توي چادري که از گرما تب کرده بود، عهد کرديم که تا قيام قيامت يکديگر…

2 سال ago

دو سیب در تشویش

ریحانه روز دوشنبه در میدان هوایی کابل در خیل جمعیت وحشت‌زده‌ای که به دنبال هواپیماهای…

2 سال ago

آتش در کمان زاگرس

«من لحظه‌ی افتادنش را به چشم دیدم. پاییز بود. چهار روز بود که توی کوه…

2 سال ago

اگر بابک بود

زن انگشتش را می‌گذارد روی کلید آسانسور تا مرد به حوصله یکی‌یکی کیسه‌ها را بیاورد…

3 سال ago

دنیای شگفت‌انگیز نو

این روزها تصاویری از اثر «نمی‌توانی به خودت کمک‌ کنی» از دو هنرمند چینی به…

3 سال ago