/

ویرانه‌های دیدنی در «ماضی استمراری»

بناهای قدیمی باز هم روایت دوربین تهمینه منزوی شده‌اند این‌بار اما ویرانه‌های برجای مانده گذشته تا امروز را در نمایشگاهی با عنوان «گذشته‌ی استمراری» به تصویر می‌کشند.

تهمینه منزوری متولد ۱۳۶۷ و فارغ‌التحصیل رشته‌ی عکاسی است. او در زمینه‌ی مستند اجتماعی عکاسی می‌کند و در ۱۳۹۰ برنده‌ی جایزه‌ی مستند مسابقه‌ی «شید» شد. منزوی پیش از این دو نمایشگاه دیگر هم با عنوان «عروسان مخبرالدوله» در ۱۳۹۳ و «اندر احوالات من ملقب به تاجبخش» در ۱۳۹۴ در همین گالری برپا کرده است. اولین مجموعه‌ی به‌نمایش‌درآمده، «عروسان مخبرالدوله»، درباره‌ی لباس‌های عروسی است که در کارگاه‌های خیابان مخبرالدوله تولید می‌شوند. منزوی در این عکس‌ها، علاوه‌بر درون کارگاه‌ها، لباس‌های عروسی‌ای را که در پشت ویترین این بناهای قدیمی به معرض دید عموم گذاشته شده‌اند نشان داده و با آنکه به‌نظر می‌رسد قرار است عکس‌ها درباره‌ی عروسی باشند فضای سیاه و سفید آثار لباس‌های عروسی و پسرانی که مشغول تولید این لباس‌ها هستند، در کنار معماری ساختمان‌های قدیمی و فرسوده، فضایی خشن و تلخ به‌وجود آورده است. او در دومین مجموعه‌، باز هم به دنبال گذشته رفته است؛ دخترانی که با لباس‌های مجلسی و تاج‌هایشان ژست‌های مختلفی گرفته‌اند و روی صندلی‌هایی در خانه‌های قدیمی نشسته‌اند. او روایتی از دختران شایسته را بیان کرده که درنهایت برخی از آنها برای تصاحب صندلی ناکام می‌مانند و با همین نگاه به سراغ دختران و زنان ایرانی می‌رود که به‌زعم او فارغ از ظاهر، فرهنگ و حتی طبقه‌ی اجتماعی، همان دختران شایسته‌ای هستند که می‌توان آنها را در پیاده‌روها و میدان‌های شهر به آسانی دید.

منزوی در سومین مجموعه‌اش باز هم به دنبال بناهای قدیمی است، با این تفاوت که روایت او این‌بار تنها درباره‌ی زنان نیست. او به سراغ بخشی از خاطرات کودکی‌اش هم رفته و آن‌جور که در استیتمنت نمایشگاه نوشته، کودکی‌اش در خانه‌ای صدساله گذشته که به دلیل پرنقش‌ونگار بودن دیوارها و سقف‌ها، ومعماری و فضای قدیمی خانه، احساس عمیقی به او داده تا گذشته بخشی از این خانه شود اما تخریب خانه‌های تاریخی و قدیمی، و جایگزین شدن برج‌ها، یاد گذشته را در او زنده می‌کند: «دوباره یاد گذشته کردم؛ گذشته‌ی‌ آدم‌هایی که در این خانه‌ها زندگی می‌کردند. زیبایی منحصربه‌فردی در لابه‌لای آجرهای نیمه‌شکسته و دیوارهای ریخته وجود داشت و باعث می‌شد کودکی را در ذهنم بازسازی کنم. حسی از جنس ویرانی، کشش و میلی عجیب در مواجهه با آنها که مثل خیلی از بچه‌هایی است که برای بازی جذب خرابه‌ها می‌شوند. همیشه در ویرانه‌ها چیزی از آبادانی وجود دارد. عنصری که در زمان سفر کرده است و امروز به ما رسیده. تمام انسان‌هایی که روزی در این خرابه‌ها زندگی می‌کردند نسبت غریبی با امروز ما دارند. انگار هر کدام بخشی از وجودشان را برای ما به یادگار گذاشته‌اند.»

او در این عکس‌ها تنها ویرانی یا تخریب ساختمان‌های قدیمی را به تصویر نکشیده است. در کنار گذشته‌ای که به گفته‌ی او از میان آجرها، دیوارها و بناها می‌توان دید، در بیشتر آثار، افرادی از زندگی امروزی نیز حضور دارند. زنی که در گودالی نسبتاً عمیق ایستاده و انگار به دوربین نگاه می‌کند و دورتادور گودال خانه‌های مخروبه هنوز سرجایشان ایستاده‌اند یا دختران و پسرانی که دارند لابه‌لای خرابه‌ها قدم می‌زنند. در برخی از عکس‌ها هم فقط نشانه‌هایی از انسان‌ها برجای مانده همانند عکسی که فضای داخلی خانه‌ای ویران را نشان می‌دهد، خانه‌ای که انگار بمب آن را ویران کرده است، سقف‌ها سالمند اما کف آن پر از آجر و خاک است و در میانه‌ی آن صندلی‌ای با تلی از خاک قرار دارد.

عکس دیگری، که پوستر نمایشگاه هم شده، زنی را در خانه‌ای ویران درحال نواختن ساز نشان می‌دهد که حضور دو سرباز که دارند پشت سر او راه می‌روند، و بی‌اعتنایی هر یک به دیگری، تضادی جالب را به همراه دارد. این عکس بیشتر از هر عکس دیگری در این نمایشگاه بخشی از مکان آثاری را که منزوی در آنها عکاسی کرده، یعنی افغانستان را، نشان می‌دهد: «انسان‌ها با حضورشان نه‌تنها معنای دوباره‌ای به این فضاها می‌دهند، بلکه نگاهی نو به مفهوم وجودشان در جامعه هم دارند. هر یک انگار برای مرثیه‌ای بعد از ویرانی به آن مکان‌ها آمده‌اند، این آدم‌ها متعلق به همان شهر و کشوری هستند که این خرابه‌ها در آن وجود دارد. مکان تعدادی از عکس‌ها در افغانستان است که به دلیل اینکه دهه‌هاست مشغول جنگ است، همیشه در ذهنم یادآور ویرانی است. عکس‌های دیگر هم در چهار گوشه‌ی ایران گرفته شده‌اند.»

منزوی همچنین نوشته است با عکاسی از این مکان‌ها قصد داشته است آنها را از حاشیه به مرکز بیاورد تا از طردشدگی نجات یابند. اینکه چقدر در این کار موفق خواهد شد هنوز معلوم نیست اما با این مجموعه هم، همچون دو مجموعه‌ی دیگرش، توانسته حسی را که در ذهنش داشته به بیننده منتقل کند. فارغ از اینکه استیتمنت نمایشگاه را خوانده باشید یا نه، می‌توانید با موضوع ارتباط برقرار کنید؛ نکته‌ای که در بسیاری از نمایشگاه‌های امروزی حتی با وجود استیتمنت هم پیش نمی‌آید.

یک پاسخ ثبت کنید

Your email address will not be published.

مطلب قبلی

در پس روایت‌ها

مطلب بعدی

بهای جسارت

0 0تومان