Categories: اجتماعی

چند سیخ نقاشی پشت شیشه

یک جعبه گوجه‌ی تر و تازه را روی پله‌ی ورودی موزه‌ی نقاشی پشت شیشه گذاشته‌اند. نگهبان دم در ناگهان از اتاقکش بیرون می‌جهد. «عکس نگیر آقا. نگیر.» می‌ایستد و دستور می‌دهد عکس پاک شود. موبایل را چک می‌کند تا مطمئن شود که عکسی از گوجه در ورودی بنای تاریخی موزه وجود ندارد. کسی به تماشای نقاشی‌های پشت شیشه در موزه نیامده، اما حیاط موزه از کباب‌خورها پُر و خالی می‌شود. تابلو دم در هم همین را تأیید می‌کند. بالای تابلو اسم رستوران است و پایین نام موزه.

نزدیک یک قرن پیش، آقای شقاقی، معمار معروف تهران، ساختمانی را به اسم پسرش زد که خود معمارش بود؛ هزار متر در یکی از نخستین محله‌های تهران، خیابان هدایت. پسرش پزشک شده بود و آن ساختمان را مطب خودش کرد. ۷۰ سال گذشت تا شهرداری تهران در سال ۱۳۷۷ ساختمان را از ورثه‌ی دکتر شقاقی خریدند و پس از بازسازی در اختیار سازمان میراث فرهنگی گذاشتند تا به‌عنوان موزه از آن بهره‌برداری شود. در اواسط فعالیت موزه، سازمان میراث‌فرهنگی اعلام کرد به‌دلیل کمبود فضای اداری مجبور است ساختمان موزه را در اختیار کادر اداری قرار دهد و آثارش را به موزه‌های دیگر بفرستد اما با اعتراض فعالان میراث‌فرهنگی و انعکاس آن در رسانه‌ها موزه با تعطیلی کوتاه‌مدت مواجه شد. اکنون اما موزه همچنان با مشکلاتی روبه‌رو است.

به‌گفته‌ی یکی از کارمندان موزه، فضای ساختمان گنجایش نمایش همه‌ی آثار را ندارد و مجموعه‌های ارزشمند به‌صورت دوره‌ای در موزه به‌نمایش درمی‌آیند و این باعث می‌شود علاقه‌مندان به هنر نقاشی پشت شیشه هیچگاه نتوانند همه‌ی آثار را یکجا ببینند.

اگرچه راهنمای موزه اطلاعات مناسبی به بازدیدکنندگان ارائه می‌کند اما اگر کسی به بروشور نمایشگاه نگاهی بیندازد، با جملاتی بی‌سروته و پر از غلط‌های دستوری مواجه می‌شود. مثلاً به این جمله نگاه کنید: «نقاشی پشت شیشه در ایران در دوره زندیه و قاجاریه علاوه بر استفاده از شیشه‌های رنگی و ساده در پشت آینه‌ها نیز نقاشی میکردند. از نقاشان شناخته‌شده این سبک در دوره زندیه می‌توان از آقا صادق، آقا نجف و آقا زمان را نام برد…»

جدای از اینها برخی تابلوها نیز مشخصات درستی ندارند، طوری که به‌نظر می‌رسد هیچ نظارتی بر نحوه‌ی تنظیم و نوشتار بروشورها و اطلاعات تابلوها وجود ندارد.

 

 

اما بزرگ‌ترین مشکل موزه وجود رستوران در حیاط آن و چسبیده به بنای تاریخی موزه است که در فهرست آثار ملی نیز به ثبت رسیده. این رستوران به بخش خصوصی واگذار شده تا شاید اندکی از هزینه‌های موزه را تأمین کند اما با نگاهی به وضعیت فعلی موزه می‌توان حدس زد که درآمد حاصل از واگذاری حیاط موزه به کبابی، چندان هم صرف هزینه‌های موزه نمی‌شود.

نقاشی پشت شیشه از هنرهای بسیار کهن است که خاستگاهش را یکی از کشورهای چین، مصر یا روم باستان می‌دانند. قدیمی ترین نقاشی پشت شیشه، متعلق به قرن سوم یا چهارم پیش از میلاد، در محدوده کشور ایتالیا (منطقه آپولیا) کشف شده است.

این هنر در دوران صفویه از اروپای شرقی، هند و چین وارد ایران شد و برخلاف دیگر هنرهای وارداتی بلافاصله بعد از ورود به کشور رنگ‌وبوی بومی به خود گرفت.

رونق و رواج نقاشی پشت شیشه را باید در حد فاصل صفویه و قاجاریه دانست، در دوران قاجار نقاشی پشت شیشه علاوه بر حضور در بناهای اشرافی، هنری مردمی‌تر شد و کم‌کم به خانه‌های مردم عادی نیز راه یافت.

نقاشی پشت شیشه با موضوعاتی همچون گل‌ومرغ، پرتره، تصاویر هندسی، حیوانات، بناهای تاریخی و مناظر شهری، خط‌نقاشی و شمایل‌های مذهبی، تصاویری از امامان، دراویش و عامه‌ی مردم در حالت‌های مختلف، به‌صورت هنری مجرد و جدا از معماری مورد توجه طبقات گوناگون اجتماعی قرار گرفت.

پویا محمدی

View Comments

  • البته شما و خانم همکارتان که انقدر نکته سنج هستید و شرافت خبرنگاری را هم در نظر دارید.بهتر است بدانید موزه نقاشی پشت شیشه در میان موزه های تهران کمتر بازدید کننده را داشت و از زمانی که این کافه رستوران در آن شروع به فعالیت نموده است تعداد بازدید کنندگان آن بر اساس آمار اداره کل میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری چند برابر شده است.شایان ذکر است مشام قوی شما ستودنی است که بوی کباب های این رستوران را در ساعت ۱۰ صبح استشمام کرده اید.بی تردید شرافت خبرنگاری که بدون غرض ورزی و نیت به گزارش و اطلاع رسانی صحیح میپردازد در وجود شما نمایان است. امید است اطلاع رسانی حضرتعالی باعث توجه و بازدید سایر شهروندان و علاقه مندان به میراث فرهنگی از این مجموعه گردد. ارادتمند حسن سرلک مدیر کافه رستوران موزه نقاشی پشت شیشه.با بیست و پنج سال سابقه فعالیت در حوزه گردشگری.

  • خبر عالی و بسیار به جا بود ولی مشکل اساسی تر این موزه نبود افراد متخصص در زمینه نقاشی پشت شیشه در این موزه است و این باعث شده که پاتوق هنرمند نماهایی با اثار خیلی سطح پایین(همچون خط و پرندگانی با کیفیت نازل) و در سطح گالری سطح چندم ظاهر شده است که از اصالت این هنر هیچ بویی برده نشده و به اسم نوگرایی و مدرن ، کارهای تکراری که سالهای دور بر روی بوم در ایران و جهان انجام شده رو به نمایش دراورده که هیچ وقت مورد استقبال جمع کثیری از پیشکسوتان وهنرمندان معاصر این رشته قرار نگرفته است .

  • موزه تمام هم و غم خود را برای احیا نموده اما در همین امر بی توجهی برخی مسئولان نیز سبب شده تا موزه جایگاهی باشد برای کسانی که تصور میکنند
    از نقاشی پشت شیشه اگاه هستند و به همین منوال خود را به شکل های گوناگون در نقاشی پشت شیشه مخفی میسازند در حالی که ان هنر ناب که از دیر باز در این عرصه جولان میداد این نیست که بابی سوادی برخی فقط برای نمایش خود و ساختن نردبانی از موزه استفاده کنند .

  • باز هم خوش آن زمان که بوی کباب در موزه بود. حالا که دیگر موزه هم تعطیل شده است. آن زمان استاد رضاخان (پدر نقاشی پشت شیشه ایران) در آنجا هنرمندان را دور هم جمع می‌کرد. نمایشگاه می گذاشت. ورکشاپ برگزار می‌کرد و .... اما امروز آنجا حالت مخروبه را پیدا کرده. کاش قدر استاد را بیشتر می‌دانستیم

  • استاد سعید رضاخان هنرمندی بود که موزه نقاشی پشت شیشه و این هنر را زنده کرد. او توانست نظر افراد زیادی را به این هنر جلب کند. با رفتن او از موزه نقاشی پشت شیشه ، این موزه هم به فراموشی سپرده شد. ایشان کسی بود که رویکرد جدیدی در این هنر بوجود آورد

  • روزگاری در آن موزه باز بود. هرچند که بقول شما بوی کباب در آنجا می آمد. اما امروز ، مدتهاست که موزه خاموش و سوت و کور است. وقتی استاد رضاخان در موزه بود نقاشان پشت شیشه دور هم جمع می‌شدند. گاهی ورکشاپ برگزار می‌شد. هر چند ماه هم یک نمایشگاه داشتیم. ولی صد حیف که استاد رفت و ما دیر ایشان را شناختیم. تنها کسی که بدون هیچ چشم داشتی در این سالها برای نقاشی پشت شیشه زحمت کشید استاد رضاخان بود. او بود که نام این هنر را سر زبانها انداخت. او بود که مستندات این هنر را جمع آوری کرد. استاد رضاخان بود که از جان برای نقاشی پشت شیشه مایه گذاشت ولی آن زمان که بود متوجه نشدیم. وقتی رفت کاستی ها مشخص شدند. تا وقتی در موزه بود مثل یک پدر همه را دور هم جمع می‌کرد. کاش دوباره آن روزها تکرار شوند.

Recent Posts

سیمای ناهنجار مرگ

آمارها و مراکز مربوط به ثبت آمار خودکشی متعدد و پراکنده است و به نظر…

2 سال ago

همه‌ی‌بمب‌های‌جهان‌درافغانستان‌منفجرمی‌شود

توي چادري که از گرما تب کرده بود، عهد کرديم که تا قيام قيامت يکديگر…

2 سال ago

دو سیب در تشویش

ریحانه روز دوشنبه در میدان هوایی کابل در خیل جمعیت وحشت‌زده‌ای که به دنبال هواپیماهای…

2 سال ago

آتش در کمان زاگرس

«من لحظه‌ی افتادنش را به چشم دیدم. پاییز بود. چهار روز بود که توی کوه…

2 سال ago

اگر بابک بود

زن انگشتش را می‌گذارد روی کلید آسانسور تا مرد به حوصله یکی‌یکی کیسه‌ها را بیاورد…

2 سال ago

دنیای شگفت‌انگیز نو

این روزها تصاویری از اثر «نمی‌توانی به خودت کمک‌ کنی» از دو هنرمند چینی به…

2 سال ago