Categories: فرهنگ و هنر

یادبودِ ستایشِ امپرسیون

همه‌چیز از نمایشگاهی در پانزدهم آوریل ۱۸۷۴ شروع شد که قرار بود در آن به‌مدت چهار هفته، در نشانی شماره‌ی ۳۵ بلوار کاپوچی پاریس که خانه‌استودیوی عکاسی فرانسوی به نام گاسپار فیلیکس تورناچون (با نام مستعار «نادار») بود، آثار گروهی از نقاشان جوان آن‌زمان، شامل پیر آگوست رنوار (۱۹۱۹ ـ ۱۸۴۱)، ادوارد مانه (۱۸۸۳ ـ ۱۸۳۲)، کامی پیسارو (۱۹۰۳ ـ ۱۸۳۰) و کلود مونه (۱۹۲۶ ـ ۱۸۴۰) به نمایش درآید. این نمایشگاه که در نظر داشت جایگزین یا راه‌حلی برای نمایش آثار آن دسته از نقاشان فرانسوی باشد که در نمایشگاه‌های رسمی یا «سالن»‌ها جایی نداشتند، و ضمناً بهانه‌ای هم مهیا کند برای توجه بیشتر به آثار این گروه از نقاشان، بلافاصله کارکردی متفاوت و معکوس یافت. در این نمایشگاه یکی از تابلوهای مونه با عنوان «امپرسیون: طلوع آفتاب» به نمایش درآمده بود؛ از قضا به‌نظر یکی از منتقدان آن‌زمان، به نام لویی لِروی که این نمایشگاه را دیده بود، احمقانه‌تر از چنین عنوانی برای نام یک تابلو نمی‌توانست وجود داشته باشد و به همین دلیل، بر آن شد کل نقاشان حاضر در آن نمایشگاه را با استفاده از همین عنوان، به‌چشم او، احمقانه «امپرسیونیست» بنامد.

منتقدان امپرسیونیست‌ها در دومین نمایشگاه آن‌ها که دو سال بعد، در ۱۸۷۶ این بار در گالری دوران‌روئل برگزار شد، حملاتی مشابه اما با شدتی بیشتر کردند و قضیه تا آن‌جا پیش رفت که این مجموعه‌ هم، نمایشگاهی توصیف شد که در آن پنج شش دیوانه دور هم جمع شده‌ و کارهایشان را به نمایش گذاشته‌اند. مابین این دو نمایشگاه یک حراج هم از آثار این نقاشان در هتل درو برگزار شد که از حیث قیمت‌گذاری و فروش بسیار ناامیدکننده بود.

آن‌هایی که برای نخستین بار آثار امپرسیونیست‌ها را می‌دیدند، بیش از اندازه به این تابلوها نزدیک می‌شدند و بنابراین در این آثار، جز ملغمه‌ای از لکه‌رنگ‌ها یا حرکت‌های سریع یا سرسری قلم‌مو چیزی نمی‌دیدند و همین برایشان کافی بود تا از نقاشان این آثار با عنوان دیوانه یاد کنند. سال‌ها وقت لازم بود تا تماشاگران این آثار بیاموزند که برای درک یک تابلو امپرسیونیستی باید چند قدمی از آن فاصله گرفت تا درست در یک لحظه و ناگهان آن لکه‌رنگ‌ها و حرکت‌های سریع قلم‌مو، که به دیوانگی و جنون تعبیر شده بود، مفهوم بیابند و در برابر چشمان همین مخاطبان به اثری تبدیل شوند که علاوه‌بر زیبایی خیره‌کننده‌اش تحسین‌برانگیز هم باشند.

وقوع چنین اتفاق ساده‌ای طی سالیان درازی از دوران زندگی و کار نقاشان امپرسیونیست چیزی شبیه به رخ دادن معجزه بود. اگرچه نهایتاً این معجزه اتفاق افتاد، و تازه آن‌زمان بود که امپرسیونیست‌ها طعم پیروزی را چشیدند. اما از میان همه‌ی آن نقاشان، فقط مونه و رنوار (دوتا از نقاشان جوان حاضر در اولین نمایشگاه امپرسیونیست‌ها) آن‌قدر عمر کردند که توانستند نتایج این پیروزی را به چشم خود ببینند و به‌مدد آن شهرت و اعتبارشان را در سراسر اروپا گسترش دهند. آثار این دو نقاش به موزه‌های دولتی راه یافتند یا حتی سرنوشتی بهتر نصیبشان شد: در زمره‌ی دارایی‌های رشک‌برانگیز ثروتمندان قرار گرفتند. «سرانجام شاهکارهای امپرسیونیستی پیروز شدند… جنون من عاقلانه جلوه کرده بود. درست همان زمان که فکر می‌کردم در شصت‌سالگی و در حالتی بدهی‌زده‌ و ورشکسته خواهم مرد، دیدم ثروتی مملو از گنجینه‌های دست‌کم‌گرفته‌شده احاطه‌ام کرده.»

اما، این پیروز واقعی با آن جنون عاقلانه‌اش چه کسی می‌توانست باشد؟ هرچند همه‌ی امپرسیونیست‌ها او را به‌خوبی و از نزدیک می‌شناختند، اما برای اولین‌بار، این رنوار بود که در ۱۹۱۰، چهره‌ی این شخص پیروز را در تابلویی رنگ‌روغن با ابعاد ۶۵ در ۵۴ سانتی‌متر نقاشی کرد؛ پل دوران‌روئل (۱۹۲۲ ـ ۱۸۳۱)، همان که دومین نمایشگاه امپرسیونیست‌ها در ۱۸۷۶ در گالری‌ او برپا شد.

پل دوران‌روئل بود که در ۱۹۲۰ و در هشتادونه‌سالگی‌ با چنین جملات پرشوری «پیروزی شاهکارهای امپرسیونیستی» را اعلام می‌کرد. او که از همان آغاز دلالِ هنریِ کارآفرین شناخته می‌شد، در همه‌ی این سال‌ها به‌صورت تزلزل‌نا‌پذیری از تک‌تک امپرسیونیست‌ها حمایت کرده بود. او یکی از نخستین دلالان هنری مدرن بود که از نقاشان تحت حمایتش با پرداخت حق‌الزحمه یا برگزاری نمایشگاه‌های انفرادی برای آنان پشتیبانی می‌کرد. طی سال‌های متمادی، پل دوران‌روئل اولین و تنها خریدار آثار امپرسیونیست‌ها شناخته می‌شد. در فاصله‌ی سال‌های ۱۸۹۱ (زمانی که شصت‌ساله بود) تا موقع مرگش در ۱۹۲۲، چیزی حدود دوازده‌هزار اثر از امپرسیونیست‌ها خرید. این آثار شامل بیش از هزار اثر از مونه، قریب به ۱۵۰۰ اثر از رنوار، بیشتر از چهارصد اثر از ادگار دگا (۱۹۱۷ ـ ۱۸۳۴) و همین تعداد اثر از آلفرد سیسلی (۱۸۹۹ ـ ۱۸۳۹) و اوژن لوییس بودین (۱۸۹۸ ـ ۱۸۲۴)، در حدود هشتصد اثر از پیسارو، قریب دویست اثر از مانه، و نزدیک چهارصد اثر از ماری استیونسون کاسات (۱۹۲۶ ـ ۱۸۴۴) بودند.

پل دوران‌روئل اولین مؤسس شکل امروزین بازار هنر بود و «پدر بازار هنر بین‌المللی» هم لقب گرفته. دوران‌روئل در زمان حیاتش نمایشگاه‌های مختلفی از آثار امپرسیونیست‌ها برگزار کرد، اما شاید هیچ‌کدام از آن نمایشگاه‌ها، برای  او، به اندازه‌ی آنی که در ۱۹۰۵ در گرافتون گالری لندن برگزار شد، راضی‌کننده نبود؛ نمایشگاهی از آثار نقاشان امپرسیونیست که آن را نقطه‌ی اوج شکل‌گیری و حیات امپرسیونیسم می‌خوانند. او در این نمایشگاه، که بزرگ‌ترین نمایشگاه ترتیب‌داده‌شده برای نقاشی‌های امپرسیونیستی تا به آن روز بود، ۳۱۵ نقاشی امپرسیونیستی را به نمایش گذاشت. آن نمایشگاه هم مثل همه‌ی نمایشگاه‌های دسته‌جمعیِ بعدی که از آثار امپرسیونیست‌ها برگزار شد، نهایتاً به یک نام ختم می‌شد: پل دوران‌روئل؛ «مردی که امپرسیونیسم را ساخت»، یا «مردی که امپرسیونیسم را نجات داد» یا حتی «مردی که مونه را جاویدان کرد» و «مردی که هزار تابلو از مونه خرید».

پویا محمدی

Share
Published by
پویا محمدی

Recent Posts

سیمای ناهنجار مرگ

آمارها و مراکز مربوط به ثبت آمار خودکشی متعدد و پراکنده است و به نظر…

2 سال ago

همه‌ی‌بمب‌های‌جهان‌درافغانستان‌منفجرمی‌شود

توي چادري که از گرما تب کرده بود، عهد کرديم که تا قيام قيامت يکديگر…

2 سال ago

دو سیب در تشویش

ریحانه روز دوشنبه در میدان هوایی کابل در خیل جمعیت وحشت‌زده‌ای که به دنبال هواپیماهای…

2 سال ago

آتش در کمان زاگرس

«من لحظه‌ی افتادنش را به چشم دیدم. پاییز بود. چهار روز بود که توی کوه…

2 سال ago

اگر بابک بود

زن انگشتش را می‌گذارد روی کلید آسانسور تا مرد به حوصله یکی‌یکی کیسه‌ها را بیاورد…

2 سال ago

دنیای شگفت‌انگیز نو

این روزها تصاویری از اثر «نمی‌توانی به خودت کمک‌ کنی» از دو هنرمند چینی به…

2 سال ago