سوله‌های مدیریت بحران؛ به نام حاشیه، به کام تهران

‌شبکه آفتاب: سال ۱۳۹۱، تصادف وحشتناکی در اتوبان آزادگان راه‌بندان چندکیلومتری عجیبی در برف زمستان پدید آورد و ماشین‌ها لااقل ۱۰ ساعت در جاده ماندند. گرسنگی، سرما و ترس ارمغان این تصادف برای آنهایی بود که مجبور شدند ساعت‌ها در ماشین‌های خود بمانند تا جاده باز شود؛ این شاید اولین انگیزه‌ی ساخت سوله‌ای برای مدیریت بحران در محدوده‌ی کهریزک و دیواربه‌دیوار سازمان پزشکی قانونی تهران بود. حالا اما بعد از دو سال که آن خاطره رو به فراموشی رفته، افتتاح سوله‌ی هزارودویست‌مترمربعی، که بیش از یک میلیارد تومان هزینه‌اش شده، نه یادآور آن تصادف پرکشته است و نه یادآور خدمات‌رسانی به کهریزک؛ شبیه یک سالن ورزشی است که در جاده‌ی خاکی حاشیه‌ی ساختمان پزشکی قانونی جا خوش کرده؛ سالنی که داخل آن پر است از وسایل امدادی، گالن‌های سفیدرنگ خالی و پتو.

کمبود زمین در تهران

حاشیه‌ی جنوبی تهران، سرزمین بلاهای عجیب‌وغریب شده، از سقوط هواپیمای ایران ۱۴۰ گرفته تا چپ شدن مدام اتوبوس‌های اسکانیا با ده‌ها و صدها کشته در اتوبان‌های قم، آزادگان و کرج؛ سرزمینی که هنوز خاکش از لرزه‌های بوئین‌زهرا (غربی‌ترین نقطه‌ی گسل جنوبی تهران) و گرداب (در شرقی‌ترین بخش این گسل) و تلفات ناشی از دهان گشودن زمین در مناطقی چون علی‌آباد قم می‌لرزد و ساکنانش با مشکل خیز فاضلاب‌های پایتخت در روزهای بارانی مواجهند؛ با این همه به نظر می‌رسد، آنچه بعد از سال‌ها در زمین‌های این محدوده ساخته می‌شود، خدماتش قرار است صرف تهران و بحران‌های آن شود.

مدیر پروژه‌ی ساخت این سوله‌ها به شبکه آفتاب می‌گوید: «کمبود زمین قابل‌استفاده در تهران باعث شده برخی از سوله‌های بحران در خارج از بافت شهر ساخته شوند اما برای حل بحران‌های تهران نیز خدمات بدهند.» اولین بار ایده‌ی ساخت مکان‌هایی تجهیزشده برای عبور از بحران‌ها و حوادث غیرمترقبه بعد از ۱۳۸۶ به وجود آمد، تا آن زمان ستادهایی فعال شده بودند که از نتایج تصمیمات سریع بعد از سیل شمال کشور در آذر ۱۳۶۵ و زلزله‌ی گیلان و زنجان در ۱۳۶۹ بود اما مجلس در نهایت پذیرفت که حوادث ناگهانی نیاز به سازمانی یکپارچه برای مدیریت بحران‌ها دارند و این بود که ابتدا در ۱۳۸۲، طرح جامع امداد و نجات کشور به تصویب رسید و در پی آن، ستاد پیشگیری و مدیریت بحران یک سال بعد عملاً به چارت وزارت کشور پیوست و با بودجه‌ای که هر سال دریافت می‌کرد، ساخت سوله‌هایی در مناطق بحرانی و پرچالش آغاز شد.

تهران صاحب ۳۷ درصد سوله‌های بحران

به گفته‌ی وزیر کشور که شخصاً ریاست سازمان مدیریت بحران را هم بر عهده دارد، ۲۷۰ سوله برای مدیریت بحران‌های پیش‌بینی‌ناپذیر در سراسر کشور ساخته شده‌اند اما با وجود بروز بحران‌ها و زلزله‌های ویرانگر، سیل‌های پیش‌بینی‌ناپذیر و حوادثی مانند آن در استان‌های مختلف، بخش عمده‌ای از این سوله‌ها در تهران یا در محدوده‌ای از پایتخت ساخته شده‌اند که عملاً وظیفه‌ای جز خدمت‌رسانی به پایتخت ندارند. از ۲۷۰ سوله، یکصد سوله در محدوده‌ی شهری تهران واقع شده و بیش از ده‌ها سوله‌ی حاضر در شهرها و مناطق شهری اطراف تهران به گونه‌ای مکان‌یابی شده‌اند که در موقع لزوم به پایتخت خدمات‌رسانی کنند. تقی عباسی، مدیر پروژه‌ی سوله‌های بحران شهر تهران، از ساخت متوسط سالانه ۱۰ سوله را در نوع خود رکوردی محسوب می‌کند: «در تهران به رکورد ساخت صد سوله‌ی بحران رسیده‌ایم که این تعداد به نظرم، با توجه به زمانی که داشته‌ایم، رقم خوبی است. ما از ۱۳۸۲، که ساخت ۱۲۰ سوله‌ی بحران در تهران به وزارت کشور ابلاغ شده، آغاز به کار کرده‌ایم و در طول ۱۰ سال یکصد سوله ساخته‌ایم، با اعتباری جمعاً معادل شصت میلیارد تومان، و این نشان می‌دهد که سرعت کار بالا بوده، یعنی جان شهروندان تهرانی و ارائه‌ی خدمات به آنها در شرایط بحرانی وظیفه‌ای ملی تلقی شده است.»

بااین‌همه پاسخ او درباره‌ی مکان‌یابی سوله‌های بحران بر اساس فاکتور جمعیت است؛ به گونه‌ای که در انتخاب مکان سوله‌ها، با وجود همه‌ی محدودیت‌های زمین خالی، هر جا جمعیت بیشتر باشد، لزوم ساخت چنین مراکزی بیشتر احساس شده: «طبیعتاً بخش عمده‌ی سوله‌های بحران را، فکر می‌کنم نزدیک به ۶۵ درصد، در مراکزی از تهران ایجاد کرده‌ایم که با تراکم جمعیت مواجه است، مثل سوله‌ی بحرانی که در پارک هنرمندان طراحی و اجرا شده. در دیگر موارد سعی بر این بوده که مبادی ورودی شهر و پارک‌ها در اولویت باشند تا بتوانند سانحه‌های جاده‌ای خاص را پوشش دهند.»

سوله‌ی بحران یا ورزشگاه زنان

اما ساخت سوله‌های بحران در بیرون پایتخت و طبعاً در مکان‌هایی که خدمات عمومی کمتر بوده علاوه بر خدماتی که ممکن است در شرایط بحرانی برای شهروندان آن محدوده‌ها داشته باشد، ویژگی پنهان دیگری هم دارد و آن اختصاص این سوله‌ها به ورزش بانوان است. این موضوع را اولین بار حمزه شکیب، عضو شورای شهر تهران، فاش کرد و به سازمان مدیریت بحران بابت اختصاص این سوله‌ها به ورزش زنان خرده گرفت؛ انتقادی که البته به هیچ جایی نرسید و نمی‌رسد، چراکه بر اساس بند آخر قانون مصوب همین سازمان، سوله‌ها در شرایط غیربحرانی می‌توانند به‌شکل ورزشگاه زنان استفاده شوند.

مناطقی که از قلم افتاده‌اند

مکان‌یابی سوله‌های بحران در بافت فشرده‌ی تهران در شرایطی است که بسیاری از مناطق تازه‌ساز اطراف پایتخت از داشتن حتی یک سوله‌ی بحران محرومند، شهرها و شهرک‌ها و مناطقی که با وجود عمر کم پذیرای هزاران نفر از جمعیت سرریز تهران هستند. برای نمونه، مسؤول شورایاری منطقه‌ی ۲۲ می‌گوید که مدت‌هاست از شورای شهر درخواست کرده یک سوله‌ی مدیریت بحران در این منطقه ساخته شود اما با وجود جمعیتی که هر روز به این منطقه اضافه می‌شود، چنین امکانی در اختیارشان قرار نگرفته است.

محله‌های قدیمی اطراف تهران، به‌خصوص در جنوب پایتخت نیز از این ماجرا مستثنی نیستند و به نظر می‌رسد که وقتی پای ساخت یک سوله‌ی بحران تازه در میان باشد، حتی اگر نام سوله‌ی بحران کهریزک را هم بر آن بزنند، عملاً به کام تهران تمام خواهد شد؛ آن‌چنان‌که در روز گشایش سوله‌ی بحران کهریزک هم بیش از آنکه مدیران منطقه‌ای حاضر باشند و سخنرانی کنند، مدیران تهرانی و کشوری پشت تریبون رفتند و اهالی کهریزک، که تا پایان مراسم بیرون درها مانده بودند، نامه‌هایی برای حل مشکلات شهری خود در دست داشتند.

یک پاسخ ثبت کنید

Your email address will not be published.

مطلب قبلی

تا کجا برایم می‌پری؟

مطلب بعدی

عاطل و باطلم من

0 0تومان