زایش امید از زخم «کردستان»

«کردستان» روبه‌‌روی چادر ایستاده، با باری از هفت ماه انتظار در شکمش. بیش از حد شبیه به ترکمن‌هاست، همان دختران…

11 سال ago

دستم نگرفت و پابه‌پا هم نبُرد

فروش کتاب فروشی‌های راسته‌ی کریم‌خان و انقلاب نسبت به سال گذشته همین موقع تقریباً پنجاه درصد کمتر شده. این کمتر…

11 سال ago

مرا تو بی‌سببی

تَهِ نمایشنامه‌ی «خیانت» هارولد پینتر، جری و رابرت دارند همدیگر را نگاه می‌کنند و اِما هم بین‌شان ایستاده، تازه درمی‌یابیم…

11 سال ago

دختران چشم‌انتظاری

هنوز مردهای روستا با چمدانی مختصر از دشت‌ها و کوه‌ها و جنگل‌ها دل می‌کَنند و در هیاهوی شهرهای بزرگ گم…

11 سال ago