رفتنِ اندیشه‌ی نگاه

اولین باری که دیدمش یک بعدازظهر داغ اواخر خرداد ۵۲ بود. تازه امتحانات نهایی دبیرستان را تمام کرده بودم و داشتم آماده‌ی کنکور می‌شدم. برادر بزرگم را با پیکان کِرِم‌رنگش از دانشکده‌ی پلی‌تکنیک رسانده بود دَمِ در، و تشنه بود، و آب خواسته بود. پارچ آب‌یخ را که برایشان بردم…

ادامه

معلم اول

یکی از عصرهای همیشگی بهمن‌ماه تهران، هوا سرد بود و گرفته؛ درخت‌های حاشیه‌ی جاده قدیم شمیران خاموش و دلمرده به سینما فرهنگی چشم دوخته بودند که برخلاف دیگر روزهای جشنواره بی‌رونق و خلوت به‌نظر می‌رسید. انگار نمایش «از کنار هم می‌گذریم» نتوانسته بود دل جماعت عشق فیلم را به دست…

ادامه

قهرمانان خودساخته

ژاک اودیار نخستین فیلمش را در چهل‌ودوسالگی کارگردانی کرد، سنی که شاید برای شروع این حرفه کمی دیر باشد، آن هم در کشوری که بیشترِ «کارگردان ‌بعدازاین»‌هایش در تب تند نشستن روی صندلی کارگردانی می‌سوزند. بیشتر موج نویی‌ها در دهه‌ی دوم زندگی روی این صندلی نشستند و پشت دوربین با…

ادامه

مصائب یک عشق فیلم

تاریخ سینما با سرگذشت عشاق ناکام، حکایت عشق‌های برزبان‌نیامده یا دلباختگانی بدفرجام، که جرأت یا فرصت ابراز عشق داشته‌اند اما هرگز به وصال نرسیدند، پیوندی ناگسستنی دارد. شاید به تعبیری بتوانیم تاریخ سینما را تاریخ همین ناکامی‌ها در نظر آوریم. اما از قدیم هم گفته‌اند که عشق آدم را کور…

ادامه