شکایت به آسمان‌ها و ملکوت خواهم برد

اگر «ملکوت» را که به‌قول بهرام صادقی «داستانی خیالی درباره‌ی فلسفه‌ی زندگی» است برعکس از مرگ آغاز کنیم، به در نیمه‌باز ساختمان گلزار در خیابان شهرآرا می‌رسیم. لحظه‌ای که خسرو هریتاش پشت درِ گشوده‌ی آپارتمان خود روی زمین افتاده است. اول بهمن ۱۳۵۹، روزنامه‌ی‌ اطلاعات خبر از چگونگی درگذشت خسرو…

ادامه

تسلی به زبان تصویر

«گمان می‌کنم در وجود همه‌ی ما احساس نیازی هست … به باور اینکه آنها که دیگر در کنارمان نیستند، آنها که دوستشان می‌داشتیم … در درون ما یا جایی اطراف ما همچنان حضور دارند.» (کریستف کیشلوفسکی) در «مهتاب و والنتینو» (دیوید آلسپا، ۱۹۹۵)، ربکا تراگرلات، استاد ادبیات دانشگاهی در نیوانگلند،…

ادامه

آبی تلخ‌ترین رنگ است

  اگر‭ ‬سوگ‭ ‬را‭ ‬واکنشی‭ ‬عصبی‭-‬عاطفی‭ ‬برخاسته‭ ‬از‭ ‬اندوه‭ ‬فقدان‭ ‬جبران‌ناپذیر‭ ‬موجودی‭ ‬عزیز‭ (‬انسان،‭ ‬حیوان،‭ ‬شیء‭ ‬و‭ …) ‬تعریف‭ ‬کنیم،‭ ‬خواهیم‭ ‬دید‭ ‬که‭ ‬به‭ ‬یکی‭ ‬از‭ ‬کهن‌ترین‭ ‬و‭ ‬اصلی‌ترین‭ ‬عناصر‭ ‬تاریخ‭ ‬درام‭ ‬رسیده‌ایم‭. ‬سوگ‭ ‬و‭ ‬سوگواری‭ ‬چه‭ ‬در‭ ‬مرحله‌ی‭ ‬نوشتاری‭ ‬و‭ ‬چه‭ ‬در‭ ‬اجرای‭ ‬درام‭ ‬از‭ ‬بدو‭ ‬تاریخ‭ ‬بشر‭ ‬به‌صورت‭…

ادامه

با همیم و تنها

معمولاً وقتی فیلم‌های آخرالزمانی را تماشا می‌کنیم، یا آنها را مرور می‌کنیم، نخستین چیزی که نظرمان را جلب می‌کند چیست؟ اصلاً با شنیدن اصطلاح «آخرالزمانی» در ذهن شما چه تصویر و تصوری نقش می‌بندد؟ کره‌ی زمین که دیگر جای سوزن انداختن ندارد؟ کشتی‌های غول‌آسای فضایی که هزاران هزار مسافر را…

ادامه