در سمت راست جادهی کراکوف به نواهوتا، حدود نیمکیلومتر بعد از اولین بلوکهای ساختمانیِ شهر جدید، پارکی وجود دارد. من در یکی از روزهای مهآلود دسامبر، پس از بارش نخستین برف آنجا بودم. پارک خالی بود، البته اگر کسی بتواند آن محوطهی بیحصار، بزرگ و مسطح، با چند نیمکت در…
ادامهانگار نقاش دستش را روی شاتر دوربین گذاشته و لحظهای را ثبت کرده است، آنوقت که گلهای قرمز و صورتی روی زمین ریختهاند و انعکاس آب میخواهد، از لابهلای گلبرگهای آنها، برشی جزئی از باغ ایرانی را نشان دهد. باغ ایرانی یک بار دیگر موضوع آثار یک نقاش ایرانی شده…
ادامهتماشای «اکسیدان» بیننده را با مشکلاتی چند مواجه میکند؛ بعضی از این مشکلات مشخصاً به خود فیلم مربوط میشوند، ولی بخش عمدهی گرهها بیشتر به رویکردهای آشنا در فضای انتقادی سینمای ایران و مسائل مربوطه ارتباط دارد. در حالی که کموبیش اکثر بینندگان سینما و عدهای از منتقدان ابایی از به کار بردن واژههای «سخیف»، «بیمحتوا»، «مبتذل»، «غیراخلاقی» و امثالهم برای…
ادامه«و ساز گرگ در این ارکستر هورن است.» پسر بچهی پنجساله از بالکن داد زد: «هام هام.» و رهبر ارکستر با همان شوخطبعی مخصوص این اجرا لبخندی به آن بالا زد و ساز عجیب پدربزرگ پیتر را معرفی کرد تا پیش از آنکه صدای کلارینتباس لابهلای همنوازی ارکستر برود، بچهها…
ادامه