اینجا نوعی دستخط وجود دارد؛ یک نوع خط تصویری که بیشرمانه همهچیز را تفسیر میکند. حتی مختصات بصری این دستخط ربط چندانی به نمود اولیهی نقاشی ندارد. گاهی برای دیدن آن، باید بسیار به کار نزدیک شد: لکهای صورتی بر سطحی آبی معلق است و به ناگاه «شیر»ی که ابعاد…
از جمعیتی که روز بخشش کنار دریا موج میزد خبری نیست. آن روز به تن بلال شلوار کردی سرمهای پوشانده بودند و گرمگنِ سیاه. هوا ابری بود، باد و سرما که نه، هیجان و ترس مرگ سرتا پایش را میلرزاند. امروز که در دفتر رئیس زندان نشسته پیراهن کِرِمرنگ به…
از پلههای گالری طراحان آزاد که پایین بروی به همان زیرزمین آشنای همیشگی برمیخوری، اما با یک تفاوت؛ اینبار میلاد هوشمندزاده با آثارش همین فضای زیرزمینی را گرفته و تا سرحد دخمهای تشدید کرده است. او بر دیوار گالری اینجا و آنجا تصویرهایی از پشههای بر دیوار لهشده نشانده است.…
پروانه فکر نمیکرد سومین فرزندش را در توالت بیمارستان کوهدشت به دنیا بیاورد. درد، رنگ از روی پروانه پرانده بود. وقتی به زحمت رو در روی پرستار ایستاد و شنید که پذیرش نمیشود، به حیاط بیمارستان برگشت. امانش بریده بود. چند ساعت درد کشید تا نوزاد در روشنایی نور موبایل…