قصه‌ی غم‌انگیزی که از یاد رفت

در مسجد حجت‌ابن‌الحسن (ع) و ختم همسر و دخترش، بعد از چند سال باقر زرافشان را دیدم. پیش از آن، از امریکا که برگشتم، روزی او را با بلوری و محمد دهقانی دیده بودم. همان باقری بود که در یاد داشتم. بگو و بخند، رک، شوخ‌وشنگ و چاق‌تر از پیش.…

ادامه

وداع با گنبدهای فیروزه‌ای

استاد غلامرضا، با دستگاه ابداعی‌اش، ورقه‌های طلایی تایلندی را خم می‌کند. آن‌سوتر، شاگردش با دستگاه برش پروفیل‌های استیل چینی را می‌برد. قیچی، انبر، چکش، دستگاه پُرچ، گیوتین، اره‌ی کف‌صابونی، هوابرش، دریل، پمپ باد، و چسب آکواریوم همه در کارند تا استاد اثرش را بسازد. اثر اما آبگرمکن، بخاری، موتور دیزلی…

ادامه

رویارویی با اضطراب‌های اجتماعی اقتصادی

شیوع ویروس کرونا هجوم سؤالات متعددی را هم در پی داشت؛ مسائلی که محققان هنوز پاسخ مشخصی به آنها نداده‌اند و این خود نشانه‌ی نااطمینانی فضای کنونی است. آنچه مشاهدات بعد از شیوع این ویروس نشانمان می‌دهد این است که مردم از جامعه و خیابان به خانواده و خانه پناه…

ادامه

ناخن بر دیوار سیمانی

عدد کشته‌شده‌های کرونا دیگر احساسی برنمی‌انگیزد. قرنطینه از شمارش افتاده. اخبار تعطیلی کارخانه‌ها و بیکاری تکراری شده. جامعه‌شناسان و اقتصاددانان از نامه نوشتن برای سیاستمداران خسته شده‌اند. ژل‌های ضدعفونی‌کننده و ماسک و الکل جای ثابتی برای خود در خانه‌ها پیدا کرده‌اند. زندگیِ پیش از کرونا به سوی فراموشی می‌رود و…

ادامه