وقتی در ۱۳۶۹ رودبار و منجیل لرزید، عباس کیارستمی نگرانِ دو بازیگر نوجوان فیلم «خانهی دوست کجاست؟» برای یافتن نشانی از آنها راهی منطقهی زلزلهزده شد. یک سال بعد او دست به کار فیلمی شد که همین داستان را روایت میکرد؛ داستان کارگردانی که با پسرش سوار بر رنو کارکرده…
ادامهکشمکش سنت و مدرنیته هنوز که هنوز است، ادامه دارد. عدهای متعصبانه ردیف موسیقی ایرانی را آنچنان مقدس میپندارند که تخطی از آن کفری است بدتر از صد گناه و عدهای دیگر حتی چینش گوشههای دستگاهها را مرتبط به نظم کیهانی میدانند و وجه وجودی ردیف را بر حرکت ستارگان…
ادامهتخیل کردن حرفهی اول هر هنرمندی است: ساختن تصویر ذهنی. حرفهی دوم به عینیت درآوردن آن تصویر است. از آنجاست که ما کسی را هنرمند میشناسیم؛ بر اساس تصویر عینیتیافتهی ذهن او. «کریستو» و «ژانکلود» حرفهی اولشان را خوب بلدند اما شاید به قدر و قوت هر هنرمند دیگری یا…
ادامه«پسر کدخدا عمر رفت قطر برای کار، چند سالی آنجا بود تا یک روز آوردندش، دیوانه شده بود. وقتی کسی اسمش را پرسید، جواب داد: «مرا اسم نیست. گم شده. آنجا گم شده.» وقتی مرد بر سر چند کار باشه. بر سر ده کار باشه، اسمش را گم میکنه.» محمود…
ادامه