/

رازهای آقای کُنترباس

تنها که نه، خودش و سازش دو‌نفره روبه‌روی جمعیت ایستادند، یکی به دیگری زخمه می‌زد و صدای دیگری شوری در تالار وحدت به‌پا می‌کرد، شوری که در تشویق ده‌دقیقه‌ای جمعیت در پایان کنسرت و سه بار بازگشت مجدد او به‌روی صحنه آشکار بود.
رنو گارسیا فونس، موسیقی‌دان برجسته‌ی فرانسوی که در جریان بیست‌وهشتمین دوره‌ی جشنواره‌ی موسیقی فجر در تهران به‌روی صحنه رفت، از معدود هنرمندان با این قابلیت است که فقط با یک ساز- آن هم سازی مثل کنترباس- روی صحنه برود و یک ساعت کنسرت بدهد و مخاطبش را راضی که نه، مسرور به خانه بفرستد. او که به سال ۱۹۶۲ و در حومه‌ی پاریس به‌دنیا آمده با موسیقی از سن پنج‌سالگی و با نواختن پیانو و سپس گیتار کلاسیک آشنا شده، بعد از آن در ‌شانزده‌سالگی در خانه‌ی دوست برادرش چشمش افتاده به کنترباس، دستی به آن زده و از جنوب پاریس تا خانه‌ی پدر و مادرش دویده که بگوید به این ساز «احتیاج» دارد! «در جوانی نواختن کنترباس را در کنسرواتوار موسیقی پاریس آغاز کردم، در ارکسترهای آنجا می‌نواختم و دانش اجرایی و تئوری موسیقی‌ام را افزایش می‌دادم. همچنین به‌صورت خصوصی به‌مدت پنج سال با فرانسوا ربت (François Rabbath) کار کردم.»
در سن بیست‌ویک‌سالگی موفق شده برنده‌ی دوم مسابقه‌ی نوازندگی در شهرهای پاریس و آبرویل شود و بعدتر از سوی وزارت فرهنگ فرانسه دیپلم افتخاری در زمینه‌ی نوازندگی کنترباس دریافت کرده است. گارسیا فونس به‌گفته‌ی خودش از آن زمان به‌بعد بیش از سی سال است که آزادانه و مستقل از سبک‌وسیاق و روش‌های مرسوم کار می‌کند و در این مدت همواره تلاشش بر این بوده که به روح ماجراجویش اجازه دهد تا او را در جهت رهایی از محدودیت‌های تکنیکی ساز تخصصی‌اش جلوتر ببرد تا هم به آزادی هرچه بیشتری در زمینه‌ی بداهه‌نوازی برسد و هم نواها و موسیقی‌های تازه‌تری در «محل تلاقی» دنیاهای متفاوت جاز و کلاسیک و موسیقی سنتی و موسیقی مدرن کشف کند.
در کنار فعالیت‌های شخصی‌اش، سابقه‌ی همکاری با گروه‌ها و هنرمندان متعدد برجسته‌ای را در کارنامه دارد: «من کارنامه‌ی حرفه‌ای‌ام را در دو جهت جلو بردم، یکی در مقام تک‌نواز/بداهه‌نواز و دیگری در مقام آهنگساز و سرپرست گروه‌های مختلف. در این مدت ده آلبوم در مقام سرپرست گروه با آنسامبل‌های مختلفی از تریو گرفته تا گروه‌های بزرگ ضبط کرده‌ام.» از میان گروه‌ها و هنرمندانی که با گارسیا فونس همکاری داشته‌اند می‌توان به راجر گوئرین (ترومپت‌نواز و خواننده‌ی جاز فرانسوی و برنده‌ی جایزه‌ی معتبر جانگو راینهارت در ۱۹۵۹)، ژان‌لویی متینه (آکاردئون‌نواز برجسته‌ی فرانسوی و از هنرمندان ای‌س‌ام)، مایکل ریسلر (آهنگساز و نوازنده‌ی کلارینت جاز آلمانی)، نگوین لی (گیتاریست برجسته‌ی فرانسوی‌ویتنامی)، جراردو نونز (گیتاریست فلامنکو، جاز و فیوژن اهل اسپانیا)، ظافر یوس (آهنگساز، خواننده و عودنواز تونسی)، چب مامی (خواننده‌ی الجزایری موسیقی سبک رای) و ارکستر ملی جاز فرانسه به‌سرپرستی کلود بارتلمی (نابغه‌ی گیتار اهل فرانسه) اشاره کرد. همین همکاری گسترده با هنرمندان مختلف باعث شده که گارسیا فونس تقریباً در تمام فستیوال‌های معتبر در سرتاسر جهان اجرا داشته باشد و البته همیشه هم هدف خاصی را دنبال کند: «در تمام این پروژه‌ها، هدف من همیشه این بوده که صدایی دیگر از کنترباس به گوش شنونده برسانم، که هم تغزلی باشد و ریتمیک و هم خیلی دقیق.»

از غرب تا شرق

گارسیا فونس به‌گفته‌ی خودش در اجراهایش مخاطبش را دعوت می‌کند که با او و سازش سفر کند و این یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های کار اوست که گستره‌ی وسیعی از سبک‌ها و موسیقی‌های متفاوت را دربر می‌گیرد. او تحت‌تأثیر پدر و مادر اسپانیایی‌اش با موسیقی آندلسی، موسیقی فلامنکو و غیره آشنا شده، تحت‌تأثیر تحصیل و زندگی در فرانسه به موسیقی کلاسیک و جاز مسلط شده و تحت‌تأثیر استادش فرانسوا ربت، آهنگساز و موسیقی‌دان فرانسوی‌سوری (متولد حلب) که از نام‌آورترین نوازندگان کنترباس در جهان است، به موسیقی شرق گرایش پیدا کرده است. «از زمان کودکی‌ام، این‌طور پرورش یافتم که به انواع مختلف موسیقی گوش کنم. این در مرحله‌ی اول عشق واقعی به ذات خود موسیقی است و در مرحله‌ی‌ دوم مطالعه‌ی مستمر انواع موسیقی که باعث شده فرهنگ موسیقایی من پیشرفت کند. تفکر من این‌طور شکل گرفته که موسیقی را کلیت درنظر بگیرم. این چیزی است که در ساخته‌های من می‌شنوید و می‌بینید.» و البته بلافاصله اضافه می‌کند که «درعین‌حال، باید بگویم که من برای هرکسی که زندگی موسیقایی یا هنری‌اش را وقف یک شیوه یا ژانر مشخص یا یک سنت خاص کرده است احترام و ارزش بسیاری قائل هستم. این دو روش مکمل هم هستند».
او در اجرای تهران نیز حاضران در تالار وحدت را با خود به گوشه‌وکنار دنیا برد. از فلامینکو اسپانیایی نواخت تا موسیقی منطقه‌ی پالرمو در ایتالیا و موسیقی کردی و موسیقی راک. شاید یکی از جذاب‌ترین قطعاتی که نواخت آهنگی افریقایی با عنوان «کالیمباس» بود که در جریان اجرای آن با قرار دادن یک تکه کاغذ ساده روی دسته‌ی سازش سعی بر آن داشت تا صدای ساز افریقاییِ کالیمبا را به بهترین شکل شبیه‌سازی کند. اما او چگونه این‌همه سبک‌ها را شناخته و درک کرده است؟ «من خیلی زود به موسیقی شرق نزدیک شدم که به‌علت شیفتگی‌ام به دنیای موسیقی بود. در ابتدا در زمینه‌ی موسیقی ساراسواتی وینا (Saraswati Veena) در جنوب هند تحصیل کردم. پس از آن، بلافاصله شروع کردم به گوش دادن به موسیقی‌های آن اطراف و تحقیق و مطالعه درباره‌ی آنها و سپس دنبال موسیقی منطقه‌ی خاورمیانه رفتم، مقام‌های موسیقی اعراب را شنیدم و موسیقی ترک‌ها را شناختم… حدود پانزده سال است که موسیقی ایران را نیز کشف کرده‌ام که البته باید از تکنولوژی و سی‌دی تشکر کنم که به من کمک کردند تا به آثار استاد نورعلی الهی، داریوش طلایی، و محمدرضا شجریان گوش کنم. البته، پاریس شهری بین‌المللی و چندفرهنگی است که من در آن فرصت داشته‌ام با موسیقی‌دان‌های بیشتر نقاط جهان از جمله شمال افریقا و همچنین ترک‌ها مثل قُدسی ارگونر (آهنگساز و نوازنده‌ی معتبر نِی) و دریا تورکان همکاری کنم و موسیقی بنوازم.»
او در کنسرت تهران نیز قطعه‌ی «سفر جیحون‌آباد» ‌‌(Voyage a Jeyhounabad) را متأثر از موسیقی ایرانی و مشخصاً کار نورعلی الهی، موسیقی‌دان و تنبورنواز پرآوازه‌ی کرمانشاهی، نواخت (جیحون‌آباد در نام قطعه اشاره دارد به محل تولد نورعلی الهی). درباره‌ی پیوندش با موسیقی ایرانی این‌گونه ادامه می‌دهد: «من پروژه‌ای با یک آنسامبل به اسم «رازبر» دارم، آنها چند موسیقی‌دان ایرانی ساکن آلمان هستند. اولین کنسرتمان هم در آوریل در گرنوبل فرانسه خواهد بود.» با توجه به محدودیت صدادهی سازهای ایرانی در محدوده باس و همچنین با توجه به تلاش‌هایی که برای تولید و توسعه‌ی برخی سازها در این جهت صورت گرفته (اما به‌جایی نرسیده)، گارسیا فونس معتقد است که کنترباس می‌تواند به‌خوبی در این موسیقی نقش پررنگ و مناسبی ایفا کند (مثل سازگاری‌ای که سازهایی مثل ویولن و پیانو با موسیقی ایرانی پیدا کردند) و گفته‌اش را این‌گونه تکمیل می‌کند که «این نقش فقط به رژیستر باس خلاصه نمی‌شود».

برخورد متفاوت با کنترباس

محدوده‌ی بمی که کنترباس در آن صدا می‌دهد، باعث شده که این ساز معمولاً در آنسامبل‌ها و ارکسترها و در کنار سازهای دیگر نواخته شود. نت‌های بم غالباً برای ایجاد کنترپوان در کنار ملودی به‌کار می‌رود تا در بافتی هارمونیک یا روند حرکت و ترکیب آکوردها را مشخص کند، یا (در برخی سبک‌ها) به‌همراه پرکاشن به‌کار می‌رود تا روی ریتم تأکید و آن را پررنگ‌تر کند. اما نوازنده‌ و آهنگساز حرفه‌ای چطور به ‌فکر شکستن این تصویر و پیش‌فرض و تولید کار سولو با این ساز می‌افتد؟ «تمام چیزی که در کنسرت‌های سولو من می‌شنوید با باس تولید شده است: نت‌های پایین، ملودی، صداهای خیلی بالا و هارمونیک‌ها، پرکاشن‌ها و غیره. من سعی کرده‌ام که از تمام امکانات غنی این ساز استفاده کنم، در بعضی قطعات با لوپ‌هایی که از صدای باس درست کرده‌ام، بافتی چندصدایی ایجاد می‌کنم. البته بعضی قطعات هم فقط برای باس سولو نوشته شده‌اند، بدون هیچ‌گونه لوپ و افکتی.» او تکنیک‌های متفاوتی را برای رسیدن به این صداها و دستیابی به بیان مورد نظرش در اجرا به‌کار می‌برد، از نواختن با انگشت گرفته تا استفاده از آرشه و تکنیک پیتزیکاتو.
بسیاری از منتقدان معتقدند که گارسیا فونس در جریان «رستگاری» ساز کنترباس نقش مهمی ایفا کرده است. آنها روش متفاوت برخورد او با این ساز را با شیوه‌ی کار متفاوت و خلاق امثال اسکات لافارو (باس‌نواز سبک جاز) و جوئل لیندره (کنترباس‌نواز، آهنگساز و خواننده‌ی فرانسوی) مقایسه می‌کنند: «این خیلی محتمل است که کار من با باس در آزادسازی این ساز از پیش‌فرض‌های تعیین‌شده و سنتی نقش ایفا کرده باشد. ولی این هدف اصلی من نیست. انگیزه‌ی درونی و اصلی من این است که ساز را فراموش کنم به این معنا که «موسیقی» تولید کنم با بیشترین «آزادی» ممکن. کار من با ارجاع به آثار هنرمندانی که اشاره کردید شکل نگرفته است. هرچند کار آنها خیلی مورد احترام من است، ولی مطمئنم که شنیدن موسیقی من شما را به‌روشنی مطلع می‌کند که روش من کاملاً متفاوت است.»
او همچنین از کنترباسی با پنج‌سیم استفاده می‌کند که تا حدی نامعمول است: «در اصل، باس سازی با سه سیم بوده است. نقش آن هم فقط این بوده که صداهای بم ویولنسل را تقویت کند… این ساز روند تکاملی فوق‌العاده‌ای را طی کرده است: شکل ساز، سیم‌ها، تکنیک‌های نوازندگی، تا در نهایت خوشبختانه ساز کامل و مستقلی شده، مثل بقیه سازها… سیم پنجم هم بخشی از این گرایش به تکامل است، ولی من اولین شخصی نیستم که این سیم را اضافه کرده.»
اما ایده‌ی پیدا کردن شیوه و صدای شخصی و منحصربه‌فرد و توسعه‌ی تکنیک‌های جدید مستلزم تجربه و تحقیق بسیار است. گارسیا فونس درباره‌ی روش کارش در این زمینه این‌طور توضیح می‌دهد: «این برای خودم هم مثل راز است… من کار می‌کنم، می‌نوازم، می‌شنوم، و بعد از آن پروسه‌ای وجود دارد که نمی‌توانم توضیحش بدهم، احساسم این‌طور می‌گوید که این چیزی است در ارتباط با سلیقه، ناخودآگاه، نوع نگاه و نوع برخورد با موسیقی…»
او در جواب این سؤال که در این راه چه هنرمندان و گروه‌هایی برای او تأثیرگذار و الهام‌بخش بوده‌اند، می‌گوید: «خیلی زیاد هستند، من پنجاه سال دارم، و شور و عشق به موسیقی در وجودم همیشه بوده است. بگذارید گوشه‌ای از فهرست را بگویم: باخ، ویوالدی، شوپن، استراوینسکی، پیاتزولا، آتاهوآلپا یوپانکی (یکی از مهم‌ترین آهنگسازان موسیقی فولک آرژانتین در قرن بیستم)، هرمتو پاسکوال (موسیقی‌دان و نوازنده‌ی برجسته‌ی برزیلی)، جیمی هندریکس، بیتلز، مایلز دیویس، جان کالترین، پاکو دلوسیا، رام نارایان، و راوی شانکار.»

دوستی با تکنولوژی

گارسیا فونس برخلاف بسیاری از هنرمندان هم‌سن‌وسال خودش مشکلی با تکنولوژی ندارد که هیچ، از آن استقبال و استفاده می‌کند: «من از لوپ‌استیشن دیجیتالی برای ضبط و بازپخش نغمه‌ها و صداهای مختلف باس استفاده می‌کنم. تکنولوژی به من این امکان می‌دهد تا خودم را مجهز کنم و همچنین باعث می‌شود از یک بازی ساده به‌سمت ایجاد صدای ارکستری کامل بروم.» او در جریان اجراهایش دستگاه لوپ کوچکی در کنارش قرار می‌دهد، در بعضی جاها تکه‌ای را که می‌نوازد ضبط می‌کند و بلافاصله پخش می‌کند و با آن به همنوازی می‌پردازد، بعضی‌وقت‌ها هم صداهایی را که از قبل آماده و ضبط کرده به کار اضافه می‌کند.
جالب اینکه او برخلاف بسیاری از هم‌صنف‌هایش حتی با تغییرات صنعت موسیقی به‌دلیل ظهور تکنولوژی‌های دیجیتالی و پدیده‌ی اینترنت مشکلی ندارد! «بگذارید این‌طور بگویم که در مورد خاص من، این مشکلات تأثیر منفی روی کارم نداشته است. روش‌های شنیدن و دسترسی به موسیقی بسیار متنوع است، نکات مثبت این پدیده برای من خیلی بیشتر از نکات منفی آن است! مثلاً یکی اینکه من به‌واسطه‌ی تکنولوژی‌های جدید و روش‌های راحت‌تر و ارزان‌تر ضبط و تولید موسیقی توانسته‌ام موسیقی‌های متنوع‌تر و گسترده‌تری را از سرتاسر دنیا بشنوم.» اما تکلیف موسیقی‌دان «حرفه‌ای» که تنها از راه موسیقی امرار معاش می‌کند چیست؟ گارسیا فونس در ادامه درباره‌ی روش‌های کسب درآمدش در مقام موسیقی‌دان حرفه‌ای این‌گونه می‌گوید: «این را هم باید بگویم که من با صنعت موسیقی [تجاری] در ارتباط نیستم. خوشبختانه انتشارات مستقل خودم را دارم (Enja Records). البته داشتن نشر مستقل خیلی از نظر تبلیغاتی و تجاری به‌ کمک من نمی‌آید. ولی این شانس را داشته‌ام که در زمان‌های مختلف و در گوشه‌وکنار جهان با مخاطب «واقعی» و «وفادار» ملاقات کنم و سی‌دی‌هایم هم به‌‌مرور و خیلی وقت‌ها در حاشیه‌ی همین کنسرت‌ها و فستیوال‌ها به‌فروش رفته است. من خوشبختم که این پذیرایی و استقبال را در گوشه‌وکنار دنیا دیده‌ام: در اروپا، در ایالات متحده، استرالیا، خاورمیانه و حالا در ایران.»
گارسیا فونس روز بعد از اجرای زنده‌اش در تالار وحدت، در نشستی در تالار رودکی تهران با علاقمندان و نوازندگان جوان باس و کنترباس به گفت‌وگو نشست و به پرسش‌های آنها پاسخ داد. او در پایان توصیه‌ای نیز برای علاقمندان به این ساز در ایران دارد: «احساس محدودیت نکنید. قبل از اینکه منحصراً روی باس تمرکز کنید، موسیقی را مخلوق واحد بزرگی درنظر بگیرید. این را هم در نظر داشته باشید، این حس من است ولی فقط مختص به من نیست که موسیقی در وهله‌ی اول بخشی از طبیعت و روح انسانی است، چیزی که هیچ کاری با تکنیک، نت‌، و مسائل تجاری و اقتصادی ندارد.»

 

  • عکس از مانی لطفی‌زاده
  • این مطلب پیش‌تر در هفتمین شماره‌ی ماهنامه‌ی شبکه آفتاب منتشر شده است.

یک پاسخ ثبت کنید

Your email address will not be published.

مطلب قبلی

دباغخانه و خاطرات فراموش‌شده‌ی شعبان جعفری

مطلب بعدی

معرفی مطالب ادبی «شبکه آفتاب» ۳۲

0 0تومان