توی چادری که از گرما تب کرده بود، عهد کردیم که تا قیام قیامت یکدیگر را فراموش نکنیم. من و طیبه و اسماعیل و فیصل و خواهرش، فروزان. روز هشتم سفر بود. فروزان تکیه داده بود به تیرک چادر و به این بازی میخندید. بچهها از جنگ گفته بودند و…
ادامهزن انگشتش را میگذارد روی کلید آسانسور تا مرد به حوصله یکییکی کیسهها را بیاورد و بچیند. چمدانی هم توی قاب دوربین مداربسته دیده میشود؛ چمدان سبزی که رنگش در تصویر تشخیص داده نمیشود اما یلدا آن را به یاد میآورد. چمدانی که با هم خریده بودند، در روزهایی که…
ادامهاین روزها تصاویری از اثر «نمیتوانی به خودت کمک کنی» از دو هنرمند چینی به نامهای سان یوآن و پنگ یو، که در سال ۲۰۱۹ در دوسالانهی ونیز و پیش از آن در ۲۰۱۶ در موزهی گوگنهایم به نمایش درآمده بود، به همراه صدا و گفتاری در شبکههای اجتماعی فارسیزبان…
ادامهبله، مضمون و موضوعی که اصغر فرهادی در قهرمان سعی در تشریح آن دارد درست و توجهبرانگیز است. جامعهی ما تبدیل به بستری مناسب برای ایجاد سوءتفاهمهای بغرنج و مصیبتبار شده است. این شتاب و اشتیاق در قضاوت کردن و ورود به حریم دیگری با اضافه شدن شبکههای اجتماعی و…
ادامه