نجف مرگ را به یاد آورد

همه می‌دانستند که آخرین روز حیات نجف دریابندری، با آن زبان یکه‌ی فارسی‌اش، در راه است. از پس سکته‌های پیاپی، زبانِ تکلم رفته بود، اما زبانِ فارسی‌اش همچنان با ما بود. می‌گفتند در سال‌های آخر کسی را نمی‌شناخت، اما اگر توانی در عضلات صورتش باقی می‌ماند، صرف قهقهه‌های معروفش می‌شد.…

ادامه

فراخوان مسابقه‌ی عکس شبکه آفتاب

ماهنامه‌ی شبکه آفتاب تعدادی از صفحات ویژه‌نامه‌ی نوروزی خود را به عکس اختصاص داده است. بدین منظور داستانی از بیژن نجدی با عنوان «سپرده به زمین» از مجموعه‌ی «یوزپلنگانی که با من دویده‌اند» را انتخاب کرده‌ایم. از عکاسان عزیز تقاضا می‌کنیم با مطالعه‌ی این داستان که پس از کسب مجوز…

ادامه

عکس از طبیعت انتقام گرفت

چگونه وارد کار مطبوعاتی شدی؟ سال ۳۳ در فتوپالاس کار می‌کردم که مرکز توزیع عکس خبری در مطبوعات بود. فتوپالاس آن‌زمان عکس‌های مجلات «امید ایران»، «کاوه»، «سپید و سیاه»، «روشنفکر»، ‌«تهران‌مصور» و مطبوعات دیگر را تدارک می‌کرد. یعنی مجله‌ها به فتوپالاس عکس سفارش می‌دادند و عکاسان این مؤسسه عکس‌های لازم…

ادامه

قصه‌ی غم‌انگیزی که از یاد رفت

در مسجد حجت‌ابن‌الحسن (ع) و ختم همسر و دخترش، بعد از چند سال باقر زرافشان را دیدم. پیش از آن، از امریکا که برگشتم، روزی او را با بلوری و محمد دهقانی دیده بودم. همان باقری بود که در یاد داشتم. بگو و بخند، رک، شوخ‌وشنگ و چاق‌تر از پیش.…

ادامه
1 3 4 5 6 7 22