سیاه‌اندود و تلخ

نام شهره فیض‌جو پیچیده در لفاف سیاهی است از آن گونه که آثارش؛ لایه‌ای که به تمام جان و تن سرگذشت و آثارش آغشته است و نیمی احترام و نیمی کنجکاوی بیننده‌ی آثارش را برجای می‌گذارد، با میل جست‌وجو و واکاوی یا نظاره‌کردنی از دور. او در آثار خود همان…

ادامه

گریه‌ی خوب

نغمه‌ی سوزناکی که در سوگواری نواخته می‌شود، موسیقی اندوهناکی که همراه با شعرهایی غم‌انگیز از جدایی، حرمان، رنج و میرایی در گوش می‌پیچد، چه لذتی دارد؟ آیا ما از شنیدن این شکل از موسیقی اندوهی حقیقی را احساس می‌کنیم، یا اینکه برعکس، چنین نغمه‌هایی را لذت‌بخش می‌یابیم؟ دیوید هیورن، استاد…

ادامه

شکایت به آسمان‌ها و ملکوت خواهم برد

اگر «ملکوت» را که به‌قول بهرام صادقی «داستانی خیالی درباره‌ی فلسفه‌ی زندگی» است برعکس از مرگ آغاز کنیم، به در نیمه‌باز ساختمان گلزار در خیابان شهرآرا می‌رسیم. لحظه‌ای که خسرو هریتاش پشت درِ گشوده‌ی آپارتمان خود روی زمین افتاده است. اول بهمن ۱۳۵۹، روزنامه‌ی‌ اطلاعات خبر از چگونگی درگذشت خسرو…

ادامه

پروست، یک بیمار همیشگی

ما از موسیقی و نقاشی زیبا و هزاران زیبایی دیگر لذت می‌بریم بدون آنکه بدانیم آفرینندگانشان با بی‌خوابی و اشک و خنده‌ی عصبی و آسم و تشنج و ترس از مرگ، که از همه‌چیز بدتر است، چه کشیده‌اند. («در جست‌وجوی زمان ازدست‌رفته»، جلد سوم، طرف گرمانت) مارسل پروست تقدیم‌نامه‌ی جلد…

ادامه
1 4 5 6 7 8 22